ده سال دیگر از امروز، خودِ معامله گر شما، به شما چه می گوید؟
از اینکه بخواهم مطلب خودم را با یک عبارت کلیشهای آغاز کنم، متنفر اما این عبارت کلیشهای بسیار اهمیت دارد: واقعیت دنیای معاملهگری این است که بیش از 90% معاملهگران خُرد که اقدام به معامله در بازارهای مالی با یک حساب واقعی میکنند، در نهایت در مدت کوتاهی با شکست روبرو میشوند و علاوه بر از دست دادن پول و سرمایه خود از نظر احساسی هم رنج های زیادی را متحمل میشوند. اکثر افراد پیش از آنکه واقعاً آماده فعالیت در این بازارها باشند، شروع به فعالیت حقیقی کرده، پولی را به خطر میاندازند که نباید بر روی آن خطر کنند، هیچ استراتژی مشخص و قابل قبولی برای مدیریت سرمایه خود ندارند، از نظر ذهنی آمادگی ندارند و اغلب در تمام زمینهها از نظم و دیسیپلین قابل قبولی برخوردار نیستند.
به منظور داشتن یک مقایسه ساده، آیا هرگز یک بازیکن بیسابقه و تازه کار تنیس را برای شرکت در مسابقات حرفهای معرفی میکنید؟ به نظر غیر منطقی میآید، درست است؟ به عنوان یک معاملهگر هم وقتی که با تمام مثبتاندیشی و علاقه خود به منظور شکست دادن بازار وارد این بازار میشوید، دقیقاً در حال انجام کاری اینچنین غیر منطقی هستید. به همین دلیل است که کلیشه فوق متاسفانه کاملاً درست است، چرا که اغلب افراد پیش از آنکه از آمادگی لازم برای این کار برخوردار باشند، شروع به معامله میکنند.
شیرجه زدن به بازار و داشتن معاملات حقیقی پیش از کسب آمادگی کافی، در اغلب موارد تنها نتیجهای جز از دست دادن پول و سرمایه برای شما در بر نخواهد داشت. در نهایت باید توجه داشته باشید، تنها چیزی که موجب باقی ماندن شما در این بازی میشود، سرمایه بانک شماست و اگر پیش از آنکه بخوبی یاد بگیرید که چگونه باید معاملهای سودآور داشته باشید، آن را در این بازار به هدر دهید، مطئمناً با شکست مواجه خواهید شد. باید بخوبی خود را برای این بازار آماده کنید و خود را مجهز به دانش و تجربه لازم برای این بازار کنید، پیش از آنکه با پول حقیقی دست به معامله بزنید. اینگونه، عاقبتی مشابه با اغلب دیگر معاملهگران در انتظار شما نبوده و با شکست روبرو نمیشوید. مهمترین نکته در معاملهگری شناور باقی ماندن در بازار برای مدت زمان طولانی به منظور سود بردن از حرکتهای بازار است و اگر غیر از این حالت و در زمانی کوتاه سرمایه خود را از دست بدهید، موفق به شناور ماندن در بازار نخواهید شد.
اما، واقعیتی متفاوت از این هم میتواند برای شما رقم بخورد، حتما نباید اینگونه باشد!
اگر خودِ معاملهگر شما (در 10 سال آینده از همین لحظه)، میتوانست اکنون در برابر شما بنشیند و در گفتگویی صمیمانه با شما در رابطه با اشتباهاتی که در بازار مرتکب آن میشوید، توصیههای را به شما بکند، چه؟ فکر می کنید به او چه میگفتید؟
در نوشتن این مقاله، تصور کردم که در برابر خودِ معاملهگر خودم به عنوان یک مبتدی، خودم در 15 سال پیش، قرار دارم و تمام تجربیات و بالا و پایینهای و فراز و نشیبها، پیروزیها و شکست ها و . . . را که تجربه کردهام و یادگرفتهام را به اشتراک گذاشتهام. این نصایح من عبارتند از:
“هِی رفیق، خیلی معامله نکن، سعی کن سرعتش و قدری کم کنی!”
اولین چیزی که به خودِ معاملهگر خودم میگویم این است که سرعت معاملات خودت رو کم کن. قصد ناراحت کردن کسی را ندارم، اما صادقانه باید بگویم که افراد بسیار زیادی را دیدهام که حسابهای معاملاتی خود را فقط و فقط به دلیل معامله زیاد و مکرر نابود کردهاند. این اشتباهی است که خودم در روزهای اول معاملهگری به شدت به آن متهم میشدم و بخوبی میدانم که چگونه میتواند موجب نابود شدن حساب معاملاتی، ذهنیت و حتی زندگی شخصی و حرفهای شما شود.
این درس که بازار همیشه وجود دارد، درسی است که اغلب معاملهگران هزینههای زیادی را برای یادگیری آن متحمل میشوند. اگر اینجا این درس را از من بپذیرید و آن را اجرا کنید، به راحتی میتوانید از درد و رنج بسیار زیادی که معاملات بیش از حد به شما میرساند، اجتناب کنید. نکته اصلی در اینجا این است که قرار نیست بازار جایی برود! بازار از سال 1700 میلادی که مردم ژاپن در آن برای اولین بار شروع به معاملات برنج با استفاده از نمودارهای شمعی کردند تا از این طریق قیمتها را دنبال کنند، همچنان وجود داشته و وجود هم خواهد داشت و تا پایان دنیا این روند به شکلهای مختلف وجود خواهد داشت. اگر یک فرصت معاملاتی را از دست دادید، عجله نکنید، هول نشوید؛ اگر همچنان باید چند ماه را برای کسب مهارت بیشتر صبر کنید، چیز مهمی نیست. هرکاری میکنید، فقط برای تحصیل پول در این بازار عجله نکنید، چرا که دقیقاً همین عجله چیزی است که مانع تحصیل پول توسط شما میشود!
در این رابطه باید به گفته مشهوری اشاره کنم که “تمام چیزهای خوب و نیکو در نهایت برای کسانی مهیا میشوند که صبر میکنند”. این گفته یک حرف ساده نیست، بلکه یک حقیقت دنیای معاملهگری است. اجازه دهید بازار به سمت شما بیاید، به این معنا که اجازه دهید آن معاملات حقیقی در بازار برای شما شکل بگیرند، بر معاملهای که شرایطش در بازار مهیا نشده، اصرار نداشته باشید. بازار نشانههای خودش را برای شما خواهد داشت، با شما حرف میزند، البته اگر منتظر آن باشید. اگر غیر از این عمل کنید، در نهایت در لحظهای که بازار با شما سخن می گوید، پول و سرمایهایی برای سود بردن از آن ندارید.
“هِی رفیق، همیشه در حجمهای کمتر معامله کن!!!”
نکته بعدی که به خودِ معاملهگر خودم خواهم گفت این است که به سرمایه بانکی خود احترام گذاشته و از آن حفاظت کنید، چرا که تنها به دلیل وجود داشتن آن است که قادر به حفظ حضور خود در بازار هستید. در دنیای معاملهگری، موجودی حساب بانکی شما، یا بودجه در دسترس برای معاملات شما ابزار و تجهیزات شما است که برای کسب ثروت و پول به آن نیاز دارید. همچنان که یک پزشک به ابزار و تجهیزات پزشکی خودش نیاز دارد، شما هم به موجودی حساب بانکی خودتان نیاز دارید. چیزی که اغلب معاملهگران تازه کار درک نمیکنند یا آن را بیارزش تلقی میکنند، حفظ سرمایه است. حفظ سرمایه شما برای سود بردن از حرکتهای قابل توجه قیمت در بازار، یکی از کلیدهای موفقیت بلند مدت شما در دنیای معاملهگری است. سرمایه بانکی شما شاهرگ حیاتی شما در بازار است و باید با آن همانند اکسیژن برخورد کنید؛ بدون داشتن آن قادر به تنفس در بازار معاملات نخواهید بود و در نتیجه عدم توانایی حفظ آن در بازار، خواهید مُرد.
زمانی که شروع به معاملات حقیقی در بازار میکنید، باید در اندازههای کوچک شروع کنید و در طی زمان با افزایش و ارتقاء مهارت و اعتماد به نفس خودتان وارد حجمهای بزرگتر در بازار شوید. به عنوان یک معاملهگر اگر با حجمهای بزرگ معاملاتی شروع کنید، هرگز به موفقیت دست پیدا نمیکنید. بنابراین نیاز به درک کامل اصول حفظ سرمایه دارید. اغلب معاملهگران تازه کار مطالب بسیار کمی را در این رابطه میدانند یا اینکه به آن بی توجه هستند یا اینکه تصور می کنند که کمتر از چیزی که به آنها پرداخته میشود، اهمیت دارند یا نهایت اینکه بعدها آنها را میآموزند. اینها اشتباهات بزرگی است، اشتباهاتی بسیار بزرگ!
“هِی رفیق، لطفا اجازه بده معاملاتت تا آخر بازی ادامه داشته باشند و صبر و شکیبایی را تمرین کن.”
لطفا در معاملاتت دخالت نکن، صبر داشته باش. این نکته بعدی است که حتما و حتما به خودِ معاملهگر خودم می گویم. حتما بر رویکرد داشتن تعداد معاملات کمتر و اجتناب از معامله در بازههای زمانی کوتاه تاکید میکنم.
به عنوان معاملهگران تازه وارد و مبتدی، حتی تصور کردن اینکه به بار نشستن یک معامله نیاز به صبوری دارد، کاری سخت و دشوار است، چه رسد به اینکه بخواهیم این حقیقت را باور کنیم. بنابراین وارد شدن به جریان بستن مکرر معاملات بسیار خوب، پیش از حرکت در جهت مورد نظر شما و به هدف رسیدن آنها، آسانتر از چیزی است که تصور کنید. باید از این بازی و جریان اجتناب کنید، اجازه دهید بازار در زمان مناسب خودش اعلان خروج از بازار را برای شما صادر کند.
من به خودِ معاملهگر خودم میگویم که بازار اغلب بیش از آنکه اغلب مردم انتظار دارند یا ممکن بودن آن را قبول دارند در یک جهت حرکت میکند و در آن مسیر باقی میماند. چند بار تاکنون اتفاق افتاده یا به خودتان گفتهاید: “امکان ندارد که بازار حرکت فعلی خود را ادامه دهد!” و در ادامه دیده اید که دقیقاً خلاف جهت تصور شما حرکت کرده است؟ این یک اشتباه معمول در معاملهگران تازه کار است. شما نمی توانید هیچ چیزی را در رابطه با بازار پیشبینی کنید. اجازه دهید به جای شکل دادن به داستانها در مغز خودتان درباره اینکه “چه چیزی باید اتفاق بیفتد”، بازار و حرکت قیمت شما را هدایت کند. بازار اهمیتی به نظر شما در مورد اینکه چه کار باید بکند، نمی دهد؛ بازار بدون توجه به خواسته شما یا هر شخص دیگری، کاری را میکند که خودش خواهان انجام دادن آن است.
نمی توانم به شما دقیقاً بگویم که در سال های اول معاملهگری خودم، چه تعداد معاملات خوب و با ارزش را زودتر از موعد بستم و شاهد بودم که بازار بدون من به حرکت برنده خود ادامه داد. شاید در دنیا هیچ چیزی سختتر و دردآورتر از این نباشد که حجم انبوهی از پول را از طریق یک شیوه کسب درآمد برای خود کسب کنید، اما تنها به دلیل عدم صبوری و نظم و انضباط به راحتی آنها را از دست بدهید.
من دوست دارم در این فرصت به خودِ معاملهگر خودم بگویم که صبوری و در واقع برادر بزرگتر او “نظم و انضباط” بزرگترین همراهان و یاوران شما در این بازی هستند که ما آن را معاملهگری مینامیم. علاوه بر تسلط یافتن بر استراتژی معاملاتی خودتان، باید به نوعی تبدیل به استاد و ارباب خودتان شوید که به معنای تسلط یافتن بر توانایی منضبط باقی ماندن و حفظ خونسردی خودتان است. شما باید از طریق هر روش ممکنی بر این موارد تسلط پیدا کنید؛ چرا که این مهارتها در واقع آموزش دادنی نیستند و خود شما باید با تمرین و ممارست هر چه بیشتر آنها را در خود نهادینه کنید.
“هِی رفیق، برای معاملات خودت فقط و فقط یک استراتژی داشته باش و به آن وفادار باش.”
اول بر روی یک استراتژی تسلط پیدا کنید، سپس اگر نیاز بود به آن موارد یا مواردی را اضافه کنید. یعنی در هر بازه زمانی یک ابزار و یک اسلحه را به انبار مهمات خود اضافه کنید. اما، با اضافه کردن هر یک از اسلحهها، هرگز از فلسفه و باورهای معاملاتی خود منحرف نشوید.
اغلب یک مفهوم یا الگوی معاملاتی برای کسب ثروتی باور نکردنی کافی است. یعنی شما یاد میگیرید تا با استفاده از یک الگو معاملاتی دست به معامله بزنید، به آن وفادار میمانید و همواره تنها با مشاهده کردن آن در بازار به قولی “نان را به تنور می چسبانید”. چیزی را که هرگز نباید به آن توجه کنید، این است که تنها با دیدن یک ابزار یا الگوی جدید معاملاتی در بازار (اشتباهی که بسیاری از معاملهگران دچار آن شده و ضررهای بسیار زیادی را برای آن متحمل میشوند) شروع به استفاده کردن از آن و از آن بدتر فراموش کردن الگوی معاملاتی خودشان میکنند؛ همیشه از آن روشی استفاده کنید که پیش از آن برای شما سودآور بوده است. اگر سعی کنید که ابزارها و روشهای مختلفی را در کوتاه مدت و همان ابتدای کار امتحان کنید، در نهایت مجبور به وارد شدن به موقعیتهای مختلف معاملاتی شده، سرگرم آنها شده و در نهایت از بازار و همه روشهای آن ناامید و سرخورده میشوید. به یاد داشته باشید که همیشه و همیشه تا جای ممکن سادهترین روش را برای معاملات خود برگزینید.
از وسوسه خودداری کنید، که البته کاری بسیار سخت در دنیای معاملات به حساب میآید، اما در زمان لزوم متعهد ماندن به آن بسیار ضروری است . . .
در دنیای معاملات ایدههای منطقی و البته غیرمنقطی و گمراهکننده بسیار است، پس به راحتی فریب آنها را نخورید و در تصمیمگیریهای خود به هر روی هرگونه ناهجاری را حذف کنید. اخبار و مسائل بنیادی به ندرت به صورت مثبت به نفع یک معاملهگر عمل میکنند، پس به تحلیل تکنیکال و حرکت قیمت باور داشته باشید.
دنیا بسیار سادهتر از چیزی است که اغلب مردم تصور میکنند و همچنین است بازارهای مالی؛ پس به خواندن و تفسیر نمودارهای حرکت قیمت و پیشبینی رفتار آنها بر اساس حرکت قیمت متمرکز باشید و همواره بصورت منطقی میزان ریسک خود را در این بازارها مد نظر داشته و مدیریت کنید.
“پسر خوب من، اگر موفق به یافتن یک ایده یا روش خوب و پاسخگو در این بازار شدی، حتماً و حتماً به آن وفادار بمان!”
یک نفس عمیق بکش، زندگی و معاملهگری برای خودشان ماراتنهایی هستند، نه مسابقه دو سرعت . . .
در نهایت مهمترین چیزی که به خودِ معاملهگر خودم در 15 سال پیش میگویم، در رابطه با چیزی است که هم در دنیای معاملهگری و هم در زندگی عادی بسیار کاربردی است. همچنان که سن ما بیشتر و بیشتر میشود، میآموزیم و به درک و خرد ما افزوده میشود و در واقع این موارد است که یک پوشش نقرهای را بر فرایند پیر شدن میپوشاند. در حالیکه منِ نگارنده این سطور تقریبا جوان هستم، اما در سن 33 سالگی موارد و مطالب بسیار زیادی را در این بازار یادگرفتهام. چیزی که صادقانه میتوانم بیش از هر چیز دیگری به آن تاکید کنم این است که شما در زندگی و معاملهگری زمانی برنده میشوید که هر دو آن را به مثابه یک ماراتن و نه یک دو سرعت ببینید.
اتفاقات خوب به ندرت در پی عمل کردن پیش از فکر کردن برای شما حاصل میشوند. زمانی که کودکی بیش نبودیم، همواره به ما میگفتند که “پیش از صحبت کردن فکر کنید”، اما در واقع عمل کردن به این گفته برای یک کودک بسیار سخت و دشوار است، چرا که اساساً رفتارهای کودک بدون کمترین فکر به عواقب رفتار و بصورت ناگهانی شکل میگیرند. در واقع میتوان گفت که در معاملات هم دقیقاً اساس کار به همین صورت است؛ آن دسته از معاملهگران که خیلی ساده عمل میکنند (پیش از کسب آمادگی کامل دست به معاملات حقیقی میزنند)، در واقع تشکیل دهنده آن 90% کلیشه مطرح شده در ابتدای این مقاله هستند که اغلب هم پول خود را در این بازار از دست میدهند.
نیال فولر – تابستان 2017
تیم ترجمه مدرسه موفقیت
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.