بیشعوری فصل 1 و 2
اگر بیشعورها عاشق می شوند فقط به یک دلیل است: می خواهند در هیچ چیز کم نیاورند، از جمله عشق.
“وینفرد، عاشق شکست خورده یک بیشعور”
1-بیشعوری نوعی بیماری است که وقتی شخص گرفتارش شد رفتار مردم ستیزانه در پیش میگیرد.
2- همین که شخصی به بیشعوری مبتلا شد این بیماری در تمام شئونات زندگی او مسلط می شود. بیشعوری مثل انگل از بدن شخص بیمار تغذیه می کنند و جدا شدن از آن آسان نیست. وقتی کسی بفهمد با حق بازی یا زورگویی می توانند پیروز میدان باشد در دوری می افتد که خارج شدن از آن مشکل خواهد بود.
3- اگر بخواهی از بیشعوری نجات پیدا کنی باید روی خودت کار های انجام بدهی .مهم نیست که دیگران به دلیل ناشی و پرت بودنشان نمیتوانند کاری برایت انجام دهند. حتی این واقعیت که بسیاری از مردم هم بیشعورند چندان اهمیتی ندارد. اگر بیشعوری تنها دشمنت خودت هستی و تنها کسی هم که می تواند بی بیشعوری را از بین ببرد خود تو هستی.
ممکن است مراحل درمان هر بیشعوری با بیشعور دیگر بسیار متفاوت باشد. هیچ فرمول علمی دقیقی در این مورد وجود ندارد. طرز این شوری خودش مراحل درمان اش را مشخص می کند. هرچند همیشه اقرار به بیشعور بودن و مردم آزاری و آنگاه عزم جدی برای تبدیل شدن به یک آدم با شعور گام اول است.
وقتی نخستین گام برداشته شود مراحل بعدی زیر در جهت درمان بیشعوری امکان پذیر می شود:
– درک ویژگی ها و شخصیت کاملا پوچی که پایه و مایه بیشعوری شماست. به این پوچی در برخی از روشهای درمان بیشعوری چاه گفته می شود و در بقیه چاله.
– فهمیدن این مطلب که پر کردن این چاه با تغییر رفتار امکان پذیر است تغییر رفتار به که دیگران را حقیقتاً به سوی شما جلب کند و آنها را به جای اینکه پوست خربزه زیر پای تان بیندازند دوستان واقعی شما کند.
– کشف این واقعیت که واقعاً قادر به تغییر چیزی که زندگی نام دارد هستید. در حقیقت هر بیشعوری که خودش را اصلاح میکند بیش از حد تصور به بهبود کیفیت زندگی بر روی کره زمین کمک می کند.
انجام این تغییرات ساده نیست زیرا به تغییرات بنیادی در نحوه تفکر و رفتار انسانی نیاز دارد. وقتی بفهمید اعضای خانواده و دوستانتان واقعاً در مورد شما چطور فکر می کنند بهت زده خواهید شد. حتی شاید افسرده شوید و احساس گناه و افسردگی کنید. چیزهایی که تحملشان برای درمان بیشعوری احتمالاً سخت و مشقت بار است اما مطمئن باشید به زحمتش می ارزد و مایوس نشوید.
فکر نمیکردم که بی شعور باشم. فقط مثل فرمانروای زورگویی بودم که تنها زمانی خوشنود می شدم که داشتم حرمت و شادمانی اطرافیانم را ضایع می کردم.
“پریسیلا، یک بیشعور تحت درمان”
هرآدمی چه پولدار و چه بی پول چه زن و چه مرد چه پیر و چه جوان ممکن است به بی شعوری مبتلا شود. نه باهوش بودن و نه کردن بودن هیچکدام مانع از ابتلا به این عارضه نمی شوند. به عبارت دیگر بی شعوری مرضی است که می تواند هر کسی را در هر زمانی بدون هیچ هشداری آلوده کنند.
از خاخامی که در طول زندگی اش بی شعور های فراوانی دیده روایت است که: هر کسی در شرایط ویژه ای می تواند وقیح باشد. همین که آن شرایط از بین رفت آدم معمولی به خود می آید و از وقاحتش پشیمان و سر افکنده می شود اما آدم بیشعور دنبال فراهم کردن شرایط دیگری میگردد.
در نهایت هر بیشعوری منحصر به فرد است و فرمولی برای شناسایی دقیق بیشعورها وجود ندارد. همانقدر که انسان ها پیچیده و گونه گونند، بیشعورها هم پیچیده و گونه گونند و به همین میزان راه های درمان این بیماری هم پیچیده و گونه گون است.
در هر حال برخی از خصوصیات مشترک بیشعورها اینهاست:
– خودپسندی فجیع
– نفرت انگیزی بی حد
– خیر خواهی متکبرانه
– ضمیر ناخوداگاه غیر قابل نفوذ( که با مته الماسه هم نمیتوان به آن نفوذ کرد )
-کسب قدرت با خوار و خفیف کردن دیگران
– امتناع از صفات اصلی انسانی
– سوء استفاده بی رحمانه از آدم های ساده.
این صفات را به همراه مواردی دیگر در فصلهای پیش رو بررسی خواهیم کرد .
تمرین ها
1- وقتی به خودتان فکر میکنید چه ویژگیهایی به نظرتان می رسد؟ فکر می کنید کدام یک از رفتارهای تان چندش آور تر است؟
2- بهتر است یک دفتر بسیار بزرگ برای ثبت این موارد تهیه کنید و در هنگام خواندن این کتاب موارد دیگری را که به ذهنتان خواهد رسید در آن ثبت کنید.
کتاب بيشعوري-نويسنده خاوير کرمنت-مترجم محمود فرجامی-انتشارات تيسا-خلاصه شده توسط مريم درياگرد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.