جستجو برای:
  • خانه
  • دوره ها
    • دوره مهندسی ذهن و نبوغ مالی
    • عرصه های تولید ثروت و تحلیل تکنیکال
    • تحلیل بنیادی و مدیریت سرمایه
    • معامله گری به سبک دکتر ماجد
    • ثروت سازی در بیت کوین، بلاکچین و ارزهای دیجیتال
    • دوره کارآفرینی مقدماتی
    • دوره کارآفرینی موفق 2
    • دوره تکنسین ان ال پی
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام پایه
    • دوره اناگرام پیشرفته
  • محصولات
  • مقاله ها
    • رهبری و مدیریت
    • کسب و کار
    • سرمایه گذاری
    • سلامت
    • بازارهای مالی
    • زندگی نامه
  • رسانه موفقیت
    • پادکست
    • آموزش ویدیویی
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
مدرسه موفقیت
ورود
[suncode_otp_login_form]
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
مدرسه موفقیت
  • خانه
  • دوره ها
    • دوره مهندسی ذهن و نبوغ مالی
    • عرصه های تولید ثروت و تحلیل تکنیکال
    • تحلیل بنیادی و مدیریت سرمایه
    • معامله گری به سبک دکتر ماجد
    • ثروت سازی در بیت کوین، بلاکچین و ارزهای دیجیتال
    • دوره کارآفرینی مقدماتی
    • دوره کارآفرینی موفق 2
    • دوره تکنسین ان ال پی
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام پایه
    • دوره اناگرام پیشرفته
  • محصولات
  • مقاله ها
    • رهبری و مدیریت
    • کسب و کار
    • سرمایه گذاری
    • سلامت
    • بازارهای مالی
    • زندگی نامه
  • رسانه موفقیت
    • پادکست
    • آموزش ویدیویی
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
ورود/ثبت نام
0

وبلاگ

مدرسه موفقیت > مقاله > خودفریبی فصل سوم

خودفریبی فصل سوم

1 آذر 1395
ارسال شده توسط مریم دریاگرد
مقاله

تام تو بچه داری…اینطور نیست؟
با شنیدن این سئوال ساده خوشحال شدم و احساس آرامشی وجودم را دربرگرفت.گفتم بله…بله…یک پسر ۱۰ساله ای به نام تاد. باد پرسید:یادته وقتی که پسرت متولد شد،چه احساسی داشتی؟ حتما این تولد باعث شد که نگاه تو به زندگی عوض بشه.
با یادآوری خاطرات سخت و دلشکستگی ها،سعی کردم ان روزها را در ذهنم مرور کنم. تاد ازهمان ابتداء تولدش کودک پیش فعالی بود و بطور کلی بچه سختی بود. من وهمسرم،لورا، مدام بر سر اینکه چگونه باید با تاد رفتار کنیم بحث و جدل داشتیم. هر چقدر هم که بزرگتر می شد،اوضاع وخیم تر می شد.من و پسرم واقعا رابطه خاصی با هم نداشتیم. سعی کردم خاطرات روزهای اول تولد تاد را در ذهنم مرور کنم. گفتم، بله، یادم می اید.یادم می آید که درآغوش گرفته بودمش و روی امیدها و آرزوهای خودم برای زندگیش خیالبافی میکردم.اما احساس میکردم به اندازه کافی توانا و قوی نیستم،در عین حال هیجان زده و بسیار هم شکرگزار بودم. بازگشت به آن لحظات باعث شد تا دردی را که آز آن روزگارحس میکردم، کمی آرامش پیدا کند.

 

باد گفت:من هم چنین تجربه ای رو داشتم، ماجرای تولد اولین فرزندم رو برایت تعریف میکنم.
باد صحبتش رو به این صورت اغاز کرد:در آن زمان وکیل جوانی بودم که در یکی از معتبر ترین شرکت های حقوقی کشور مشغول کار بودم.روزی متوجه شدم که همسرم باردار است در آن زمان بر روی قرار داد بزرگی کار میکردم پس تمام تلاشم را کردم که تا زمان تولد فرزندم کار را به اتمام برسانم و بتوانم زمان مناسبی را تنها در کناره خوانواده سپری کنم. اما در ۲۲ دسامبر تنها ۱۱روز پس از تولد پسرم کارفرمای اصلی قرارداد شرکت ما طی تماسی تلفنی خواست به جلسه ای در سانفرانسیسکو که تمامی شرکای دیگر نیز حضور داشتند برویم.

 

سئوال کردم برای چه مدت ؟
در پاسخ گفت تا زمانیکه که قرار داد به سرانجام برسد.سه هفته،سه ماه…تفاوتی نمیکند.
ما همه تا بستن قرارداد نهایی اینجا خواهیم بود.
حتی تصور اینکه باید همسر جوان و نوزادش را در آلکساندرای ویرجینیا درشرق تنها رها کنم و به آن سوی کشور بروم ،برایم خیلی سخت بود.دو روزی طول کشید تا توانستم به کارهایم در واشنگتن سروسامانی بدهم.غمگین و افسرده بودم.در فرودگاه با همسر و پسرم خداحافظی کرده تنها با آلبوم عکسی که همراهم بود به سمت ترمینال برای پرواز به سوی سانفرنسیسکو به راه افتادم.

 

پس از رفتن به سانفرانسیسکو با مشکلات بسیاری مواجه شدم چرا که در واقع نتیجه ی این قرار داد اصلا برایم مهم نبود.در مدت حضورم در آنجا فردی بی تفاوت بودم و برای کم کاری هام حتی دو بار به طور جدی زیر سوال رفتم واز دست همکارانم بسیار ناراحت بودم.
چیزی که در واقع متوجه اون نبودم این بود که خود من مشکل هستم و حق با دیگران بوده و این من بودم که در کار تیمی با کم کاری خودم اختلال ایجاد کردم.

 

“تام، برای این کوری مصرانه ای که من در سانفرانسیسکو از خودم نشان دادم، یک عنوان فلسفی وجود دارد به نام خودفریبی” ولی ما در اینجا کمپانی زاگروم یک اصطلاحی کمتر فلسفی برایش بکار می بریم به نام درکوزه بودن. یعنی اینکه خودت را در کوزه قرار میدهی به معنایی دیگر، خودت را فریب می دهی برای شروع به این فکر کن مثلا خود من طی تجربه ای که برایت تعریف کردم، در کوزه گیر کرده بودم.چون مسئله ای داشتم که به آن واقف نبودم و نمی توانستم ببینم و اتفاقات را تنها از زاویه ی دید چشم خودم رویت میکردم،در حالیکه ممکن است واقعیت کاملا چیز دیگری باشد ولی با مقاومتم خودم را در یک کوزه قرار داده و از دیگران جداشده بودم کوزه دریچه اش بسته است و تاریکی مطلق”…(تاملی کرده و با دقت در چهره ام نگاه کرد) “متوجه شدی؟” لبخندی زد و ادامه داد “بعدا راجع به کوزه چیزهای زیادی یاد خواهی گرفت”.

 

 

شما هر کسی را که مسئله ای دارد، زیر سئوال ببری، یقینا در مقابل نظریات شما کورکورانه مقاومت خواهد کرد. این ناتوانی در باور(دیدن) این است که در واقع مسئله خود ما هستیم، همان خود فریبی است “باد دستش را روی پشتی صندلیش گذاشت و ادامه داد “یادت هست که گفتم ، یک مطلب مهمی را درباره تمام علومی که به انسان مربوط میشود باید بدانی؟

 

گفتم بله.

 

این همان خود فریبی و در کوزه بودن است. مشکلی که دربین تمامی سازمانها نه تنها بیشترین حجم را دارد، بلکه بیشترین خسارت را هم وارد میکند. باد باز مکثی کرد میخواست فرصتی به من بدهد تا گفته هایش را در ذهنم هضم کنم. سپس چنین ادامه داد تام ما در کمپانی زاگروم تمام تلاشمان بر این پایه است که خودفریبی فردی و سازمانی را به حداقل برسانیم. برای اینکه هرچه روشن و واضحتر بتوانم به تو بگویم که این موضوع چقدر برای ما حائز اهمیت است(همچنان قدم میزد) یک نمونه مشابه این مورد را در دنیای پزشکی برایت مثال میزنم.

 

پایان فصل سوم

 

منبع:کتاب خودفریبی-ترجمه: زاهد شیخ الاسلامی-پیاده سازی و ویرایش: رامبد لطفی-خلاصه توسط فرزین عیوضی-تیم ترجمه مدرسه موفقیت

 
 
برچسب ها: بیرون کوزهخلاصه خودفریبیخودفریبیخودفریبی فصل سومدرکوزه بودندرون کوزهکتاب خودفریبی
قبلی خودفریبی فصل دوم
بعدی خودفریبی فصل چهارم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

نوشته‌های تازه
  • قوانین ساخت انضباط، 5 مهارت ضروری
  • 9 عادت ساده که وجه تمایز فقیر و ثروتمند هستند
  • 3 رکن کاهش استرس
  • اگر واقعاً می خواهید بهترین نسخه از خود شوید، این 10 عادت را کنار بگذارید
  • 4 نکته برای رفع اختلاف
درباره ما
به پرتال تخصصی  کار برای زندگی موفق، خوش آمدید. هدف ما در این سایت فراهم آوری همه آن چیزی است که شما احتیاج دارید تا شاهد موفقیت همه جانبه در زندگی، امور مالی و کسب و کار خود باشید. باور کنید برای ما ساده نبود، دم از چنین ادعایی بزنیم. اما وقتی لطف خداوند را در دگرگون شدن اوضاع زندگی خود پس از آشنائی و بکار گیری این روشها از 20 سال پیش دیدیم، سکوت را جایز ندیدیم و رفته رفته سعی در بازگوئی و آموزش این روشها نمودیم در یک کلام هر انسان تصوری از خودش و دنیای اطراف خودش دارد که تعیین کننده آن چیزی است که خواهد شد. و با تغییر این تصویر ذهنی دنیای فرد نیز تغییر می کند. شما چه باوری از خود، از خدای خود و از اطرافیان خود دارید؟
تماس با ما
تلفن:
+98 21 8821 0538
فکس:
+98 21 8806 3197
موبایل:
+98 902 24 24 911
ایمیل:
info@wfl.ir
آدرس
تهران، ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیراز شمالی، جنب بانک ملی، کوچه نرگس، برج پاپلی، طبقه ۶، واحد ۶۰۴
©1376-1402 مدرسه موفقیت