جستجو برای:
  • خانه
  • دوره ها
    • دوره مهندسی ذهن و نبوغ مالی
    • عرصه های تولید ثروت و تحلیل تکنیکال
    • تحلیل بنیادی و مدیریت سرمایه
    • معامله گری به سبک دکتر ماجد
    • ثروت سازی در بیت کوین، بلاکچین و ارزهای دیجیتال
    • دوره کارآفرینی مقدماتی
    • دوره کارآفرینی موفق 2
    • دوره تکنسین ان ال پی
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام پایه
    • دوره اناگرام پیشرفته
  • محصولات
  • مقاله ها
    • رهبری و مدیریت
    • کسب و کار
    • سرمایه گذاری
    • سلامت
    • بازارهای مالی
    • زندگی نامه
  • رسانه موفقیت
    • پادکست
    • آموزش ویدیویی
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
مدرسه موفقیت
ورود
[suncode_otp_login_form]
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
مدرسه موفقیت
  • خانه
  • دوره ها
    • دوره مهندسی ذهن و نبوغ مالی
    • عرصه های تولید ثروت و تحلیل تکنیکال
    • تحلیل بنیادی و مدیریت سرمایه
    • معامله گری به سبک دکتر ماجد
    • ثروت سازی در بیت کوین، بلاکچین و ارزهای دیجیتال
    • دوره کارآفرینی مقدماتی
    • دوره کارآفرینی موفق 2
    • دوره تکنسین ان ال پی
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام پایه
    • دوره اناگرام پیشرفته
  • محصولات
  • مقاله ها
    • رهبری و مدیریت
    • کسب و کار
    • سرمایه گذاری
    • سلامت
    • بازارهای مالی
    • زندگی نامه
  • رسانه موفقیت
    • پادکست
    • آموزش ویدیویی
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
ورود/ثبت نام
0

وبلاگ

مدرسه موفقیت > مقاله > خودفریبی فصل هشتم

خودفریبی فصل هشتم

5 آذر 1395
ارسال شده توسط مریم دریاگرد
مقاله

تردید

در درونم غوغایی به پا بود.در طول دوران کاری ام چنین احساسی را تجربه نکرده بودم.

آن روز پس از جلسه با باد خودم را در وادی ناشناخته می دیدم.

قبل از ورود به اطاقم در حین گذشتن از مقابل میز منشی ام شریل از او پرسیدم:

آیا در مقایسه با روسای دیگری که برایشان کار کرده ای، به نظر تو من رئیس خوبی هستم؟ آیا در کار کردن با من راحت هستی؟

سوال من او را شدیدا غافلگیر و معذب کرد.گفت:

بله، البته و خوش حال هستم که با شما کار می کنم.

پس در واقع همکاری با من به همان اندازه همکاری با روسای گذشته برای تو راحت و خوشایند است؟

گفت:بله..بله..من با تمامی کسانیکه برایشان کار کرده ام راحت بوده ام.لبخندی تصنعی بر لبانش نشست که قرار بود مهر تاکیدی بر گفته اش باشد.

گرچه طرح این سوال و در چنین موقعیتی بسیار خودخواهانه و غیرعادلانه بود اما من به جوابی که به دنبالش بودم رسیدم.کلمات یک چیز می گفتند اما تک تک سلولهای بدنش فریاد میزد که از همکاری با من دلخوشی ندارد.

از شریل تشکر کردم و گفتم : متشکرم.اما در حقیقت احساس میکنم به هیچ وجه همکار خوبی برای تو نبوده ام.

او سکوت کرد.

نگاهی به او انداختم در گوشه چشمانش اشک لانه کرده بود.احساس ناخوشایندی بود من توانسته بودم طی چهار هفته آشنایی و همکاری با شریل باعث اشک ریختنش شوم.گفتم: من خیلی متاسفم.میدونی من با مشکلات زیادی در حال دست و پنجه نرم کردن هستم، من در رابطه با انسانها کور بودم.نمی توانستم آنها را به عنوان یک انسان ببینم.البته هنوز به وضوح کامل آنچه را که در ذهنم میگذرد نمیبینم، اما آغاز کرده ام.امیدوارم متوجه شوی درباره چه چیزی حرف میزنم.

متوجه میشوم. کوزه ، خودفریبی و تمانی صحبت های که به این مقوله مربوط میشوند.برای تمامی کارمندان دوره هایی برگزار می شود و که همه باید در آن شرکت کنند و  سر همین کلاسها این مباحث را آموزش می دهند.

و ادامه داد: به خود پشت کردن ، تبانی ، از کوزه بیرون آمدن ، تمرکز بر روی نتایج ، چهار سطح عملکرد سازمانی و بقیه.

اصلا احساس خوبی نبود تمامی آن چیزهایی را که من برای دانستنش قدمهای اولیه را بر میداشتم شریل پشت سر گذاشته بود و در  طول این مدت یک ماه تمامی رفتارهای من را از این زاویه مشاهده می کرده است.

پس اینطور که بنظر می رسد، احتمالا از نظر تو من بزرگترین آدم احمقی بوده ام که تاکنون دیده ای؟

شریل با لبخند محجوبی جواب داد: نه…نه ، شما احمق ترین نبوده اید.

لحن طنزش باعث خنده من شد.شاید این اولین خنده ای بود که در طول این مدت بین ما رد و بدل شده بود.

در لحظه تصمیم گرفتم به همسرم(لورا) زنگ بزنم.

از آن طرف خط تلفن صدای لورا را شیدم.با شوق گفتم سلام.همسرم با بی حوصلگی گفت: تام من یک ثانیه بیشتر وقت ندارم.چه میخواهی؟ صدایم درهم شکست. هیچی ، فقط میخواستم سلام کنم.

احتمالا باید مشکلی پیش آمده باشد تو هیچوقت از این کارها نمی کنی.

لورا چرا هر مطلب ساده ای را اینقدر بزرگ می کنی.من فقط زنگ زدم که احوالت را بپرسم…خدای من.

متشکرم من خوبم. و از اینکه اینقدر به فکرم هستی ممنونم.اما در رنگ صدایش ناباوری و بی اعتمادی موج میزد.

به یاد گفته های باد افتادم، کوزه ، خودفریبی، انسان، اشیاء ، در این لحظه تمامی این کلمات برای من ساده لوحانه و مسخره بنظر می آمد.شاید که این نظریات در موقعیت هایی عملکرد خوبی هم داشته باشند،  ولی نه در شرایط فعلی من.حتی با فرض اینکه عمل هم بکند، نهایتا چه اهمیتی دارد..؟؟

اگر طرف مقابل در کوزه باشد، چه باید کرد؟ مثلا همانند لورا، برای او هیچ تفاوتی نمی کند که من چه میکنم.او همیشه با برخوردهای سر و عاری از احساس قدرت من را میگیرد.کسی که مشکل دارد اوست.و در چنین شرایطی حقیقتا چه فرقی می کند که در بیرون، داخل و یا هر کجای دیگر کوزه باشید.

این نظریه ها اتلاف وقت و زمان است.

غرق در افکار مغشوش خودم بودم که کسی من را به اسم صدا کرد در کمال ناباوری و حیرت،  کیت استناورد را دیدم.

 

 

منبع:کتاب خودفريبي-ترجمه: زاهد شيخ الاسلامي-پياده سازي و ويرايش: رامبد لطفي-خلاصه توسط مريم درياگرد-تيم ترجمه مدرسه موفقيت

برچسب ها: تردیدخلاصه خودفریبیخودفریبیخودفریبی فصل هشتمکتاب خودفریبی
قبلی خودفریبی فصل هفتم
بعدی چگونه از کسب درآمد به طراحی زندگی برسیم؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

نوشته‌های تازه
  • قوانین ساخت انضباط، 5 مهارت ضروری
  • 9 عادت ساده که وجه تمایز فقیر و ثروتمند هستند
  • 3 رکن کاهش استرس
  • اگر واقعاً می خواهید بهترین نسخه از خود شوید، این 10 عادت را کنار بگذارید
  • 4 نکته برای رفع اختلاف
درباره ما
به پرتال تخصصی  کار برای زندگی موفق، خوش آمدید. هدف ما در این سایت فراهم آوری همه آن چیزی است که شما احتیاج دارید تا شاهد موفقیت همه جانبه در زندگی، امور مالی و کسب و کار خود باشید. باور کنید برای ما ساده نبود، دم از چنین ادعایی بزنیم. اما وقتی لطف خداوند را در دگرگون شدن اوضاع زندگی خود پس از آشنائی و بکار گیری این روشها از 20 سال پیش دیدیم، سکوت را جایز ندیدیم و رفته رفته سعی در بازگوئی و آموزش این روشها نمودیم در یک کلام هر انسان تصوری از خودش و دنیای اطراف خودش دارد که تعیین کننده آن چیزی است که خواهد شد. و با تغییر این تصویر ذهنی دنیای فرد نیز تغییر می کند. شما چه باوری از خود، از خدای خود و از اطرافیان خود دارید؟
تماس با ما
تلفن:
+98 21 8821 0538
فکس:
+98 21 8806 3197
موبایل:
+98 902 24 24 911
ایمیل:
info@wfl.ir
آدرس
تهران، ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیراز شمالی، جنب بانک ملی، کوچه نرگس، برج پاپلی، طبقه ۶، واحد ۶۰۴
©1376-1402 مدرسه موفقیت