هوش ‘مالی’ و افزایش آن به روش رابرت کیوساکی
همگي مردم دنيا چه فقير و چه ثروتمند مشکل مالي دارند.بسياري فکر مي کنند اگر پول زيادي داشته باشند مشکلات مالي آنها تمام مي شود در حاليکه اينطور نيست و پول بيشتر مسائل مالي بيشتري را به دنبال دارد(نويسنده: به خاطر دارم در مقطعي آنچه که درآمد داشتم فقط به اندازه هزينه هايم بود و پولي براي پس انداز کردن نداشتم ولي از لحاظ فکري راحت زندگي مي کردم و مدتي بعد از يکي از کارهایي که قبلا انجام داده بودم پول خوبي بدستم رسيد و براي مدتي خواب و خوراک را از من گرفت.چرا؟چون بايد تصميم مي گرفتم آن پول را در چه جائي سرمايه گذاري کنم تا ارزش آن کم نشود و بتواند ثروت بيشتري نيز توليد کند و اين دغدغه بزرگي براي کساني که سرمايه دارند مي باشد.)
پول به تنهائي مشکلات مالي شما راحل نمي کند.تحصيلات هم مشکلات مالي راحل نمي کند.داشتن يک شغل هم مشکلات مالي را حل نمي کند .پس چه چيزي مشکلات مالي را حل مي کند؟ جواب اين سئوال ((هوش مالي)) است.
هوش مالي مشکلات مالي را برطرف مي کند.هوش مالي بخشي از هوش کلي ماست که براي حل مشکلات مالي از آن استفاده مي کنيم.
مشکلات مالي رايج در دنياي امروز ، تطبيق نداشتن درآمدها و هزينه هاي زندگي،نداشتن خانه شخصي،بدهکاري، هزينه هاي ماشين،هزينه هاي بهداشتي و درماني و…است که با استفاده از هوش مالي مي توان آنها را برطرف کرد.
اگر هوش مالي را در خود تقويت نکنيم روز به روز مشکلات وخيم تر مي شوند و شرايط روز به روز سخت تر. واقعيت اين است که پول تاثير به سزائي بر سبک زندگي و کيفيت زندگي دارد.پول آسايش مي آورد،آزادي زماني و آزادي انتخاب مي آورد. ولي بدست آوردن پول به تنهائي اگر با استفاده از هوش مالي نباشد منجر به ثروتمند شدن نمي شود.
اين نکته را بايد در نظر داشت که اگر بتوانيد مشکلات مالي را حل کنيد هوش مالي شما رشد مي کند و وقتي هوش مالي رشد کند ثروتمند تر مي شويد و اگر مشکلات مالي را حل نکنيد روز به روز فقير تر مي شويد.
علت فقر:
فقر حاصل غرق شدن يک شخص در مسائلي است که نمي تواند آنهارا حل کند.تمام دلايل فقر مشکلات مالي نيستند.اعتياد،ازدواج با فرد نا مناسب،نداشتن مهارت کاري ومشکلاتي از اين دست نيز مي تواند دلايل فقر باشد.
برخي از مشکلات مالي امروزه،نظير بدهي هاي بيش از حد و دستمزد پائين ناشي از شرايطي است که برطرف نمودن آنهاخارج از توان يک فرد است و معضلاتي است که مربوط به دولت و سياست گذاريهاي ضعيف اقتصادي و رانتهایي که در اقتصاد ها وجود دارد مي باشد.
پس بايد به گونه اي هوش مالي خود را تقويت کرد تا در مهلکه اي که روز به روز عرصه بر انسانها در کليه جوامع تنگ تر مي شود و فقر و رکود گستره بيشتري مي يابد، بتوان به آزادي مالي دست پيدا کرد.
تغيير قوانين پول در دنياي امروز:
در سال ۱۹۷۱ ريچارد نيکسون رئيس جمهور وقت آمريکا، با يک سياست اقتصادي اشتباه ،پشتوانه طلا را از چاپ پول جديد کنار زد و موجب تغيير در قوانين پول گرديد.
اين سياست موجب گرديد که پول ارزش خود را از دست بدهد و ارزش آن به در جريان بودن پول وابسته باشد.به عبارت ديگر با توجه به سياستهاي اقتصادي موجود دنيا و تغيير قوانين قديمي پول ، پس انداز کردن پول منجر به کاهش ارزش پول مي شود و لازم است تا هر گونه نقدينگي به جاي پس انداز کردن تبديل به دارائي (ASSET) گردد. در حاليکه در قوانين قديمي پول ، پس انداز کردن پول جايگاه خاصي در بين مردم داشت و نشان دهنده هوش مالي بود.در حاليکه در قوانين جديد ،ديوانگي مالي محسوب مي شود.
در دنياي کنوني تبديل فوري پول به دارائي و تبديل يک دارائي به دارائي ديگر نشان دهنده ميزان هوش مالي مي باشد.
وقتي خانه گران مي شود يا قيمت طلا بالا مي رود و يا قيمتهاي سهام در بازارها رشد مي کند معني آن اين است که ارزش پول کاهش پيدا کرده است و درآمد افراد با کاهش ارزش پول کاهش مي يابد.
نويسنده: با توجه به شرايط کنوني که بسياري از مسائل و مشکلات اقتصادي در کشورهاي مختلف منجمله ايران شرايط مشابهي پيدا کرده اند تبديل نقدينگي به دارائي پايدار که بتواند درآمد و ارزش افزوده ايجاد کند ، به هوش مالي بالا نياز دارد که خوشبختانه بدست اوردن هوش مالي بالا مي تواند با آموزش به يک مهارت در افراد تبديل شود.
چگونه ثروتمندان روز به روز ثروتمند تر مي شوند؟
کليد ثروتمند شدن در اين است که تشخيص دهيد سيستم تغيير قوانين پول نا عادلانه است.قوانين را ياد بگيريد و از آنها به نفع خود استفاده کنيد. اين کار نيازمند هوش مالي است و هوش مالي را بايد با حل کردن مشکلات مالي بدست آورد.ثروتمندان مشکلات مالي را بعنوان فرصتي براي يادگيري مي بينند.فرصتي براي رشد،فرصتي براي باهوش شدن و فرصتي براي ثروتمند شدن.
ثروتمندان به جاي گريختن،دوري کردن يا تظاهر به اينکه مشکلات مالي اصلا وجود ندارند به مشکلات مالي خوش آمد مي گويند چون مي دانند در مشکلات مالي فرصتهایي هست که در آن مي توانند باهوش تر شوند و در نتيجه ثروتمند تر شوند.
فقرا چگونه با مشکلات مالي برخورد مي کنند؟
فقرا مشکلات مالي را تنها بصورت همان مشکل مي بينند.بسياري از آنها احساس مي کنند قرباني پول شده اند.بسياري فکر مي کنند تنها شخصي هستند که مشکل مالي دارند.
تنها تعداد کمي از آنها مي فهمند که مشکلات ماليشان ناشي از نحوه نگرششان است. ناتواني آنها در حل مشکلات مالي و يا اجتناب از مقابله با آن باعث شده مشکلات مالي آنها بيشتر و بيشتر شود. و به جاي اينکه هوش مالي خود را افزايش دهند مشکلات مالي خود را افزايش مي دهند.
نحوه برخورد قشر متوسط با مشکلات مالي:
فقرا قربانيان پول هستند و قشر متوسط زندانيان پول.قشر متوسط به جاي اينکه مشکلات مالي خود را حل کنند،فکر ميکنند مي توانند در برابر مشکلات مالي زرنگي به خرج دهند.آنها پول خرج مي کنند و به دانشگاه مي روند تا بتوانند شغلي مطمئن پيدا کنند.
اکثر آنها اينقدر باهوش هستند که بتوانند پول درآورند و جلوي مشکلات ماليشان يک سد ايجاد کنند.آنها خانه اي مي خرند،هر روز به سر کار خود مي روند و از طريق سهام يا اوراق مشارکت براي دوران بازنشستگيشان پس انداز مي کنند.
اينگونه افراد در سن ۵۰ سالگي کشف مي کنند که در دفتر کارخود زنداني هستند.آنها کارمنداني با ارزش و با تجربه هستند.امنيت شغلي دارند و شايد پول کافي به دست مي آورند. ولي در عمق درون خود مي دانند که از لحاظ مالي به دام افتاده اند و فاقد هوش مالي براي ترک دفتر کار خود هستند.
اکثر اين افراد فاقد اطلاعات مالي لازم هستند بنابراين براي امنيت مالي ارزش قايل مي شوند و به جاي اينکه کارآفرين شوند براي کارآفرينان کار مي کنند. به جاي اينکه خود سرمايه شان را مديريت کنند،مديريت سرمايه شان را به ديگري مي سپارند. و به جاي افزايش هوش ماليشان، خود را به کار در دفاترشان مشغول مي کنند.
نحوه برخورد ثروتمندان با مشکلات مالي:
پنج نوع هوش اصلي وجود دارد که يک فرد بايد در خود ايجاد کند تا ثروتمند شود که در قسمتهاي بعدی به آنها پرداخته مي شود.اگر شخصي به اين پنج هوش مسلط شده باشد به کمال مالي دست يافته است.
ثروتمندان اگر راه حل مشکلات مالي خود را ندانند درجا نمي زنند و خود را مخفي نمي کنند.آنها به دنبال کارشناساني مي گردند تا بتوانند به آنها کمک کنند تا مشکلاتشان را حل کنند. در اين روند آنها هوشمند تر شده و براي مشکل بعدي مجهزتر خواهند شد.ثروتمندان تسليم نمي شوند بلکه مي آموزند و از طريق آموختن ثروتمند تر مي شوند.
حل مشکلات مالي:
اکثرافراد کار مي کنند تا مشکلات مالي ديگر مردمان را حل کنند اما چه کسي مشکلات مالي کارگران و کارمندان را حل مي کند؟
فقرا و اقشار متوسط براي ثروتمندان کار مي کنند ولي از حل مشکلات مالي خود عاجزند.به جاي اينکه به مشکلات مالي بعنوان فرصتهایي براي باهوش تر شدن بنگرند به خانه مي روند روي صندلي مي نشينند شام مي خورند،تلويزيون مي بينند و صبح روز بعد به محل کار مي روند تا فردي را ثروتمند کنند.
متاسفانه تحصيلات و سخت کوشي اگر با استفاده از هوش مالي همراه نباشد نمي تواند موجب توليد ثروت شود.
بازي با پول؟
همه آدمها چه بدانند و چه ندانند در حال انجام بازي با پول هستند.منتها شدت دخالت در بازي فرق مي کند.برخي شديد تر بازي مي کنند،از قوانين آگاهند و از آنها استفاده مي کنند تا بيش از ديگران براي خود کار کنند.
بعضي از مردم براي يادگيري و پيروزي مشتاق ترندو زمان بيشتري را به اين کار اختصاص مي دهند.اکثر افراد در حال بازي هستند شايد بدون اينکه بدانند دارند بازي مي کنند ولي فقط براي اين بازي مي کنند که نبازند و براي برد بازي نمي کنند.
تفاوت هوش مالي با هوش ذهني(IQ):
هوش مالي تنها بخشي از هوش ذهني است که براي حل مشکلات مالي از آن استفاده مي شود.ممکن است شخصي داراي هوش ذهني بالایي باشد ولي هوش مالي پائيني داشته باشد و برعکس.
هوش مالي داراي طبقه بندي خاص خود به شرح زير مي باشد:
– کسب درآمد بيشتر: اکثر آدمها درآمد دارند ولي کسي که درآمد بيشتري داشته باشد هوش مالي بالاتري دارد.
– محافظت از پول: محافظت از پول در برابر ادمهایي که ممکن است با ترفند پول شما را بدزدند و يا پرداخت هزينه هایي مانند ماليات که در صورت دانستن قوانين مربوطه ممکن است بتوانيد کمتر پرداخت کنيد بيانگر هوش مالي است.
– بودجه بندي پول: بودجه بندي پول مثل يک ثروتمند نيازمند هوش مالي بالایي است. اگر کسي بتواند مانند ثروتمندان بودجه بندي براي پول خود داشته باشد مي تواند ثروتمند شود.
مثلا اگر يک نفر در سال ۱۰ميليون تومان درآمد داشته باشد و ده ميليون تومان هم هزينه داشته باشد در مقابل کسي که ده ميليون تومان درآمد دارد و هشت ميليون تومان هزينه و دو ميليون تومان از پولهاي خود را سرمايه گذاري مي کند داراي هوش مالي ضعيفي است.اينکه کسي بتواند فارغ از ميزان درآمد خود مبلغي از درآمد خود را پس انداز و سرمايه گذاري کند داراي هوش مالي بالایي است.
– تقويت پول خود: بسياري از افراد نمي دانند پس اندازهاي خود را چگونه سرمايه گذاري کنند تا بتوانند پول خود را تقويت کنند.برخي از افراد پول خود را در بانک مي گذارند و از حداقل سودي که بانک مي دهد استفاده مي کنند. در کشور ما غالبا سود پرداخت شده توسط بانکها از نرخ رشد تورم پائين تر است بنابراين پول در مدت زمان مشخص ارزش خود را از دست مي دهد. خريد اوراق مشارکت و امثال هم هم همينطور است.اينگونه کارها نياز به هوش مالي بالایي ندارد .ولي سرمايه گذاري به گونه اي که شما بتوانيد با نرخ سودي بيشتر از نرخ تورم و حتي بالاتر پول خود را تقويت کنيد نيازمند هوش مالي بالایي است. به عبارت ديگر هرچه سود بالاتري از سرمايه خودتان بتوانيد کسب کنيد داراي هوش مالي بالاتري هستيد.
– افزايش اطلاعات مالي خود: واگذاري کار سرمايه گذاري به ديگران مانع افزايش دانش مالي خود تان مي شود.بعبارت ديگر اگر شخص ديگري پولتان را مديريت کند نمي توانيد هوش مالي خود را افزايش دهيد و در اصل شما با پول خودتان به جاي خود،به ديگران پاداش مي دهيد.
اگر اين پنج هوش مالي را در خود ايجاد کنيد بهتر مي توانيد مشکلات خود را حل کرده و هوش مالي خود را افزايش دهيد.
منبع:سایت آی هوش
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.