پنج افسانه ای که در فضای امروزی فروش و بازاریابی باید فراموش شود
افسانههای زیادی در رابطه با ملحق شدن به یک تیم فروش شرکتی وجود دارد. حتماً میدانید و شنیدهاید که بسیاری از افراد اجرایی در سطح مدیریت خواهان رسیدن به موقعیت ارشد و در رأس واحد خود، بازاریابی ، فروش یا منابع انسانی و . . . هستند. اما حقیقت این است که در حوزه فروش نسبت به دیگر حوزهها . . . فرصتهای بسیار بیشتری برای فعالیت وجود دارد و البته متقاضیان بیشتری هم از انبوه فارغالتحصیلان به این سمت کشیده میشوند. بااینوجود، بازهم افسانههای زیادی در رابطه با فروش وجود دارد.
این افسانهها در کل موجب شکلگیری یک لکه ننگ برای حوزه فروش شده است که خوب مانعی است برای ملحق شدن افراد متقاضی به تیمهای فروش شرکتی. این مقاله، سعی در توضیح این موضوع دارد که چرا این تعداد افسانه و داستانهای بیاساس در رابطه با فروش و فعالیتهای مرتبط با آن وجود دارد و چرا شما باید این افسانهها و داستانها را نادیده بگیرید:
افسانه شماره ۱: فروشندگی حرفه خوبی نیست
برخی از مردم هستند که تصور میکنند فعالیت در حوزه فروش، عملاً حرفهای نیست که موجب متمایز شدن آنها از دیگران شود. اما در کل باید بگویم اغلب افراد موفقی که با آنها سروکار داشتهام، همه و همه در سابقه فعالیتهای خود برای دوره بهعنوان فروشنده فعالیت میکردهاند. علاوه بر آن، در شرکتهای مختلف آن دسته از افرادی که بیشتر از بقیه با فرصتهای رشد مواجه میشوند و پیشنهادهای بهتری برای ارتقاء شغلی دریافت میکنند، همگی از بخش فروش سازمان هستند. اگر شخصیت مناسبی برای فعالیت در حوزه فروش داشته باشید، حرفه فروش یکی از بهترین مشاغل است. اگر شخصیتی درونگرا دارید، پس میتوان گفت که کاربردی درفروش ندارید. اما اگر میانه خوبی با ملاقات کردن افراد جدید دارید، آنگاه تا زمانی که فردی منظم و سازمانیافته باشید، از پس این حرفه بهخوبی بر خواهید آمد، چراکه حوزه فروش بسیار متنوع است و برای هر استعدادی شغلی در آن حوزه وجود دارد.
افسانه شماره ۲: افراد فعال در حوزه فروش صادق نیستند و از راههای انحرافی برای هدف خود استفاده میکنند
این افسانه درواقع پایههایی از حقیقت دارد که البته به چندین دهه قبل برمیگردد. درواقع زمانی که اینترنت وجود نداشت، هیچ فروم آنلاینی برای تبادل نظرات مصرفکنندهها تشکیل نشده بود و البته دولتها هم مشتری محور نبودند. در عصر کنونی، گول زدن مشتریان بهشدت سخت و دشوار شده است. به حرف من اعتماد داشته باشید، امروزه فروشندگان صادق با دسترسی پیدا کردن به مشتریان نهایی حجم فروش بسیار بالایی دارند و این تا حدودی به این دلیل است که امروزه بازاریابی، فروش و برند سازی دست در دست هم پیش رفته و به هم وابسته هستند و درنتیجه فرد فروشنده نیازی به استفاده از راه و روشهای فروش برای پیشبرد کار خود ندارند، هرچند که بازهم این فروشندگان هستند که باید خریداران را ترغیب به خرید کنند.
افسانه شماره ۳ : فشار و استرس موجود در حوزه فروش بسیار زیاد است
خوب، این افسانه میتوانست درست باشد، اگر که کامپیوتری وجود نداشت، سیستم مدیریت ارتباط با مشتریان نبود یا اصلاً موبایلی برای برقراری ارتباط با مشتریان وجود خارجی نداشت. اما امروز، شما تمام این موارد را در اختیاردارید و تنها چیزی را که باید مدیریت کنید، خودتان است. اگر قادر به مدیریت خودتان نیستید، آنوقت فشار و استرس وارد بر شما بیشتر و بیشتر میشود. فروش فقط و فقط یعنی رسیدن به هدف که در اغلب موارد با برنامهریزی صحیح قابلدستیابی است. باور کنید فروشندگان بسیاری را دیدهام که به دلیل داشتن حجم فروش برنامهریزیشده برای آنها در طی ماه، دو هفته آخر ماه را در منزل به استراحت میپرداختند. اما در کنار این مورد باید بدیهای این شغل را در نظر داشت، اما درمجموع شاید بتوان گفت فشار و استرس کاری در حوزههای دیگر نزدیک به این حوزه مانند پژوهش عملیات و مالی شاید بیشتر از این حوزه باشد.
افسانه شماره ۴: محصولات خوب خودشان فروش میروند، پسنیازی به فروشنده برای این دسته از محصولات وجود ندارد
این موضوع را در رابطه با هر برندی که دوست دارید، آزمون کنید و نتیجه را ببینید، مطمئناً شاهد شکست بدی خواهید بود. مثلاً برند اپل! آیا تصور میکنید که اپل بهخودیخود و بدون وابستگی به هیچ عامل و منبعی قادر به فروش محصولات خودش است؟ مطمئناً اینگونه نیست! مطمئناً افرادی که در حال تهیه و ساخت و حتی طراحی این محصول هستند، همیشه و همواره در حال فروش محصولات این برند هستند. بهطور خلاصه کار و فعالیت یک فروشنده، صرفاً فقط فروش مطلق نیست. هماهنگی، برنامهریزی انبار، مدیریت کانال و . . . همگی وظایف و فعالیتهای یک فروشنده است. یک محصولات خوب و عالی همیشه نیازمند هزینههای بسیار زیاد در رابطه با تحقیق و توسعه است و برای ادامه فروش به نوآوری مستمر نیاز دارد. اما اگر فرایند منظمی برای فروش داشته باشید، همواره میتوانید برای دستیابی به نقاط بالاتری درفروش برنامهریزی کنید، به برند مربوطه انرژی مجددی بدهید و . . .
افسانه شماره ۵: یک فروشنده جای رشد و ترقی ندارد و همیشه یک فروشنده است
برخی از افراد هستند که در زمان انتخاب شغل و حرفه کاری خود بههیچوجه سراغ کارها و مشاغل مرتبط با حوزه فروش نمیروند؛ چراکه فقط و فقط تصور میکنند، پسازاین بازگشت آنها به دیگر مشاغل مرتبط با حوزه بازاریابی یا . . . بسیار سخت و دشوار میشود. بااینوجود، من بهکرات دیدهام افرادی را که در حرفه فروشندگی برای خود ارتباطات بیشتر و بهتری را نسبت به حوزه بازاریابی تشکیل دادهاند و البته پس از مدتی بهراحتی بر اساس خواست خودشان مجدداً به حوزه بازاریابی بازگشتهاند. پس اینکه یک فروشنده لزوماً هیچ جایگاهی برای رشد ندارد و همیشه باید در حرفه فروشندگی بماند، تفکر درستی نیست. بااینوجود، تا زمانی که شما اطلاعات کافی و وافی در رابطه با یک محصول خاص را نداشته باشید، وارد شدن به حوزه بازاریابی در ارتباط با آن محصول خاص کاری سخت و دشوار است. درواقع، با داشتن سابقهای در حوزه فروش، شناخت و درک بهتری از بازار و مشتری داشته و با استفاده از آن دانش بعدها رشد با بیشتری و بهتری در حوزه فروش مواجه میشوید.
مواردی که در بالا به آنها اشاره شدند، درواقع مواردی هستند که در ذهن افراد تازه فارغالتحصیل شده همواره موانعی را برای ورود به حوزه فروش ایجاد میکنند. اما باید توجه داشت که حوزه فروش یکی از آسانترین حوزهها برای ورود و خارج شدن بهحساب آمده، که در حین کار کردن در آن شما نهتنها عاشق آن شغل میشوید، بلکه مطالب و موارد بسیار زیادی یاد میگیرید و همین مطالب برای رشد و ترقی آینده شما بسیار مفید است. به شما کمک میکند تا در محیطهای اجتماعی بهتر و بهتر صحبت کنید و در موقعیتهای تصمیمگیری، تصمیماتی بسیار سازمانیافتهتر اتخاذ کنید.
منبع:سایت ibazaryabi
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.