معامله در بازارهای مالی بر اساس روند پرایس اکشن و برخورد سطوح قیمت
اگر قرار باشد که کل استراتژی معامله گری خودم در بازارهای مالی را در یک جمله ساده خلاصه
کنم، باید بگویم: معامله بر اساس نشانه های ساده پرایس اکشن ناشی از برخورد سطوح
قیمت در بازار.
در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش معامله گری، قصد دارم چگونگی یافتن نقاط ورود با
احتمال موفقیت بیشتر از طریق نگاه کردن به نشانه های پرایس اکشن ناشی از برخورد سطوح
قیمت در بازار را توضیح دهم.
پس ابتدا اجازه دهید دو مفهوم ساده را در این رابطه تعریف کنم:
پرایس اکشن
پرایس اکشن عبارت از حرکت و تغییر قیمت یک بازار در طی یک بازه زمانی مشخص است. از
طریق یادگیری خواندن پرایس اکشن یا همان روند حرکت قیمت در یک بازار، می توانیم تمایل
بازار برای طی مسیر آینده را مشخص کنیم و همچنین بر اساس شکل گیری الگوهای قیمت که
قبلا در بازار تکرار شده اند که نشان دهنده تغییر یا ادامه رفتار بازار است می توانیم به معامله کردن در بازار بپردازیم.
برخورد سطوح
منظور از برخورد از سطوح در بازار نقطه یا سطحی است که دو یا چند سطح با یکدیگر تلاقی
میکنند و به اصطلاح یک نقطه داغ یا نقطه برخورد را در بازار شکل می دهند. در فرهنگ لغت
برخورد به معنای نزدیک شدن دو یا چند نفر یا شئی به یکدیگر معنا شده است (یعنی چیزی
شبیه به تصویر اصلی نشان داده شده در بالای این مقاله). بنابراین، زمانی که در پی یافتن
سطوح تلاقی یا برخورد در یک بازار هستیم، در پی یافتن مناطقی هستیم که در آنها دو یا چند
سطح قیمتی یا ابزار تحلیلی با یکدیگر تلاقی پیدا می کنند.
برخی از معیارهای برخورد سطوح که بر روی چارت قیمت در پی یافتن آن هستم
معیار اول
یک روند صعودی یا نزولی؛ اصولا وجود داشتن یک روند یکی از فاکتورهای اصلی در شکل گیری یک برخورد در بازار است.
معیار دوم
میانگین متحرک نمایی؛ من شخصا از میانگین متحرک های نمایی 8 و 21 روزه بر روی
چارت های قیمت روزانه استفاده می کنم تا به من در تشخیص روند اصلی و خطوط
مقاومت و حمایت دانامیک کمک کنند. هر دو میانگین متحرک های نمایی 8 و 21 روزه
فاکتورها یا سطوحی هستند که می توانند برخورد سطوح را به نشانه های پرایس اکشن شکل گرفته بر روی چارت اضافه کنند.
معیار سوم
سطوح حمایت و مقاوت (افقی) یا استاتیک؛ اینها سطوح حمایت و مقاومت افقی
“کلاسیک” هستند که به طور معمول قله ها را به قله ها و دره ها را به دره ها متصل می کنند.
معیار چهارم
مناطق رخداد رویدادها؛ این مناطق در واقع سطوحی از بازار هستند که در آنها یک رویداد
بر اساس اصول پرایس اکشن رخ داده است. این رخداد می تواند یک حرکت قوی هدایت
کننده پس از شکل گیری یک سیگنال پرایس اکشن باشد یا حتی می تواند رد کردن یا
پس زدن یک سطح پس از یک حرکت هدایت کننده قوی باشد . . . برخی از این رخدادها
می بایست برای اثرگذار بودن در یک نقطه خاص از بازار اتفاق بیافتند تا بتوانیم آنها را به
عنوان یک سطح یا منطقه رخداد رویداد در نظر بگیریم.
معیار پنجم
سطوح برگشتی 50%؛ من به شخصه توجه خاصی به سطوح برگشتی 50% تا 61.8%
برای یافتن فاکتور دیگر از برخورد سطوح هستم. من از دیگر سطوح ابزار تحلیلی فیبوناچی
استفاده نمی کنم، چرا که به شخصه اعتقاد دارد سطوح دیگر آنقدر اختیاری و تصادفی
هستند که جایی در تحلیل ندارند. باید توجه داشته باشید که اغلب حرکت های بزرگ
بازار تمایل به اصلاح و برگشت در محدوده 50% پس از شکل گرفتن خودشان دارند. اما
دیگر سطوح فیبوناچی در واقع حکم این حرف را دارند که “اگر خطوط زیادی را بر روی
چارت خودتان رسم کنید، به هر حال در حرکت های قیمت، نمودار قیمت پس از مدتی با
یکی از آنها برخورد می کند.” اما این برخورد لزوما دارای معنی و ارزش نیست و بیشتر
موجب گیج شدن مخاطب و کاربر می شوند.
نکات و فاکتورهایی که در بالا در رابطه با برخورد سطوح یادآوری کردم، تنها موارد و نکاتی
هستند که در صورت توجه کردن به آنها می توانند موجب شکل گیری سطوح برگشتی در بازار
شوند، البته سطوح دیگری هم در این رابطه وجود دارند که اغلب در بین بازه های زمانی روزانه بر
روی نمودار قیمت ایجاد می شوند و پرداختن به آنها در این مطلب ممکن نیست.
ترکیب برخورد سطوح با نشانه های پرایس اکشن
من زمانی که به تحلیل بازارهای مالی می پردازم، در درجه اول در جستجوی نشانه هایی از
حرکت پرایس اکشن بر روی چارت هستم که بر روی سطوح برخورد یا در نزدیکی آنها شکل
گرفته باشد. البته، که یادگیری اینکه چه چیزی موجب شکل گیری یک موقعیت معاملاتی بر
اساس نشانه های پرایس اکشن سطوح برخورد می شود، نتیجه تمرین و آموزش و صرف وقت
بسیار بر روی نمودارهای قیمت است، اما واقعیت این است که یادگیری آنها هم به زمان آنچنان
زیادی نیاز ندارد. زمانی که یک موقعیت معاملاتی با احتمال موفقیت زیاد را بر روی نمودار قیمت
شناسایی کردید، می توانید اقدام به تحلیل ساختار بازار و شرایطی که آن موقعیت معاملاتی در
آن شکل گرفته از جهات مختلف بکنید. به دنبال نشانه هایی از برخورد سطوح با یکدیگر
باشید(که در بالا به آنها اشاره شد) و ببینید آیا دو مورد یا حتی بیشتر از آنها را می توانید در کنار
این موقعیت معاملاتی پرایس اکشنی پیدا کنید. اگر این چنین بود، پس احتمالا یک موقعیت
معاملاتی مناسب را پیدا کرده اید که به راحتی می توانید پول و سرمایه خود را بر روی آن خطر کنید.
در ادامه می خواهم چند مثال از یک موقعیت معاملاتی بدیهی را برای شما بیاورم که بر اساس
کندل پین بار در بازه زمانی روزانه و بر روی چارت قیمتی یورو دلار بازار شکل گرفته است که 4
فاکتور و معیار مشخص شده در این مطلب در رابطه با برخورد سطوح در آن دیده می شود:
مثال اول
1- این کندل پین بار با روند نزولی مسلط در بازار تلاقی داشته است، چرا که با شکل گرفتن
خودش به شما می گوید همراه با روند نزولی اقدام به فروش کنید.
2- این کندل با قدرت تمام نمودار میانگین متحرک نمایی 8 و 21 روزه را رد کرده که یک سطح
مقاومت داینامیک در نظر گرفته می شود.
3- کندل پین بار مورد نظر همچنین سطح مقاومت افقی را هم طرد کرد است.
4- کندل پین بار مورد نظر همچنین با قدرت تمام اصلاح 50% آخر به سمت بالا را هم رد کرده است.
مثال دوم
در مثال بعدی می توانیم یک موقعیت معاملاتی دیگر را بر اساس کندل پین بار ببینیم که بر روی
چارت روزانه طلا شکل گرفته که 4 فاکتور و معیار مشخص شده در این مطلب در رابطه با برخورد سطوح در آن دیده می شود:
1- این پین بار با روند صعودی که اخیرا شکل گرفته است برخورد دارد و با شکل گرفتن خودش در
این نقطه به شما سیگنالی مبنی بر خرید کردن در بازار می دهد.
2- کندل پین بار با قدرت تمام میانگین متحرک نمایی 8 و 21 روزه را به عنوان یک سطح حمایت داینامیک پس زده است.
3- همچنین یک سطح افقی حمایتی را هم پس زده است.
4- پین بار مورد نظر با قدرت و قطعیت تمام اصلاح 50% حرکت صعودی آخر را هم پس زده است.
مثال سوم
در مثال بعدی می توانیم شاهد یک الگوی اینساید بار باشیم که بر روی چارت روزانه پونددلار
شکل گرفته است که دارای سه فاکتور از فاکتورهای توضیح داده شده در این مطلب می باشد:
1- این اینساید بار با روند نزولی حاکم بر بازار تلاقی و برخورد داشته است. وجود وزن و حجم
قابل توجه در پشت سیگنال معاملاتی که در حال بررسی آن هستید یک شاهد حمایتی خوب و
قوی برای تائید یک موقعیت معاملاتی برای ورود به بازار است.
2- اینساید بار شکل گرفته بعد از یک اصلاح کوچک به سمت بالا و لایه مقاومتی داینامیک شکل
گرفته توسط میانگین متحرک نمایی 8 و 21 روزه.
3- اینساید بار مورد نظر در یک سطح افقی حمایتی شکل گرفته است.
وقتی ما با چندین فاکتور مختلف از برخورد الگو و سطوح با یکدیگر در یک موقعیت معاملاتی مانند
این مورد مواجه می شویم، در واقع نشانه خوبی دریافت کرده ایم و این نشانه خوب نوعی تائید
مبنی بر ارزشمند بودن معامله مورد نظر است …
مثال چهارم
در مثال بعدی شاهد یک الگوی ترکیبی جعلی بر اساس کندل پین بار در بازه زمانی 4 ساعته بر
روی جفت ارز پوند / ین هستیم 3 فاکتور از فاکتورهای مرتبط با سطوح برخورد را هم دارد:
1- این الگوی جعلی با روند قوی نزولی موجود در بازار برخورد داشته است. وجود وزن و حجم
قابل توجه در پشت سیگنال معاملاتی که در حال بررسی آن هستید یک شاهد حمایتی خوب و
قوی برای تائید یک موقعیت معاملاتی برای ورود به بازار است. همچنین بازار بر روی چارت روزانه
در زمان شکل گیری این موقعیت معاملاتی در حل نزول کردن بوده است که خود شاهدی دیگر بر
درست بودن موقعیت معاملاتی تشخیص داده شده می باشد.
2- موقعیت جعلی مورد بحث در یک سطح حمایتی افقی شکل گرفته است.
باز هم تکرار می کنم که وقتی ما با چندین فاکتور مختلف از برخورد الگو و سطوح با یکدیگر در یک
موقعیت معاملاتی مانند این مورد مواجه می شویم، در واقع نشانه خوبی دریافت کرده ایم و این
نشانه خوب نوعی تائید مبنی بر ارزشمند بودن معامله مورد نظر است …
نویسنده: نیال فولِر Nial Fuller
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.