فصل هشتم: بیشعور مدنی
” اگر هفته ای دست کم یک بار در اعتراضی مدنی شرکت نکنم، حناق میگیرم.علت اعتراض مهم نیست مهم خود اعتراض کردن است که به خاطر آن زندگی می کنم”.
هنریتا براون، یک اکتیویست بیشعور تحت درمان
اعتراض مدنی مد روز است. سابقا روال بر این بود که مردم اعتراض میکردند تا به آزادی و حقوق خود برسند، اما گویا امروزه افراد زیادی از آزادی و حقوق خودشان فقط در راه اعتراض کردند استفاده می کنند. آنها همیشه در حال اعتراض مدنی و شعار دادن هستند. شعار دادن در نزدشان حتی از یافتن راه حل منطقی برای مسئله ای که به آن اعتراض دارند هم مهمتر است. بسیاری از آدم ها به همین راحتی و صرفا با دادن شعارهایی که خودشان هم با آنها اعتقاد ندارند، اکتیویست میشوند البته در واقع اکتیو در بیشعوری!
خواسته ها و شعارهای این افراد ابتدا فقط در مورد آزادی و رهایی بوده است اما در سالهای بعد یاد گرفته اند که با شعار و اعتراض چگونه از زیر بار تعهدات ازدواج، شغل، خانه و احتراز و همنوعانشان نیز رها و آزاد شوند. در سایه همین حرکت ها آنها از آرامش خاطر، بزرگواری و تعداد زیادی از دوستانشان هم رها و آزاد شده اند.
البته باید تاکید کرد که این عامل دلیل اصلی به وجود آمدن این نوع بیشعورها نیست، بلکه ” هیجان اعتراض” دلیل اصلی است.
بیشعور های مدنی شاید خطرناک ترین نوع بیشعورها برای جوامع مدنی باشند. به خاطر میزان شرارت بالای آنهاست- که البته بعضی های شان دارند- بلکه به خاطر میزان بالای واگیری بیشعوری آنهاست. بیشتر بیشعورها به تنهایی کار می کنند، اما یک بیشعور به این قصد مدنی در تجمعات حضور می یابد صدها هزار نفر را که میخواهند با دادن شعار و خواندن آوازهای لوس و مهل، دنیا را تغییر بدهند به خود جذب کند و این همان فضای مطلوب برای انتشار بیشعوری است.
۵ خصیصه که به طور معمول بیشعور های مدنی واجد آنهایند از این قرارند:
1-بیشعور های مدنی قابلیت شگفت انگیزی برای دیدن تنها یک وجه از هر مسئله ای را دارند: همان وجهی که نفع آنها را تامین میکند.به همین خاطر است که سفید پوستانی که با سیاه پوستان بد رفتاری می کنند نژاد پرست خوانده می شوند ،اما سیاه پوستانی که با سفید پوستان بدرفتاری می کنند فقط همسایه های بدی محسوب می شوند.
2- بیشعور های مدنی عاشق نفرت ورزیدن هستند. انگار خمیره شان بر پایه منفی بافی شکل گرفته است. کسانی را که با آنها نباشند علیه خودشان فرض میکنند و هرکسی را که مخالف شان باشد دشمن میانگارند. آنها به هیچ نظر و واقعیتی که مخالف نظر خودشان باشد توجهی نمیکنند تا مبادا رویشان اثر بگذارد و طرز فکرشان را تغییر دهد. اما با وجود انرژی و وقت بسیار زیادی که برای اعتراض و نفرت ورزیدن میگذارند، به ندرت از خودشان می پرسند که چرا و به چه علت اینقدر معترض و متنفرند.
3-آنها برای خودشان حقوق ویژهای در خصوص بی انصافی، آزار رسانی و دعوا گری قائلند. وقتی یک بیشعور فعال مدنی و اکتیویست بشود میتواند تا آنجا که دلش بخواهد بی شرمی و گستاخی پیشه کند، زیرا بلاخره مشغول فعالیت مدنی مهمی است و به این خاطر هر غلطی که دلش خواست می تواند بکند. مثلاً نه تنها مجاز خواهد بود به کسانی که پالتو پوست پوشیده اند توهین و به حریم شان تجاوز کند، بلکه حتی حق خواهد داشت که با اسپری، پالتوهای گران قیمتشان را رنگی و کثیف کند.
4- آنها به همان مهارتی که به دیگران دروغ میگویند به خودشان هم دروغ می گویند.
5- مهمتر از همه آنکه بیشعور های مدنی اصلاً حس شوخ طبعی و ظرفیت شوخی ندارند.
بیشعور های مدنی به شدت تشنه قدرتند. اینها کسانی هستند که تا زمانی که به چنان قدرتی دست نیابند کل نظرات مشعشعشان درباره نحوه زندگی را به دیگران حقنه کنند، از پا نمی نشینند.
تمرین ها
1- آیا شما فعال مدنی هستید؟ از کی اکتیو شدید؟ آیا از آن زمان به بعد وضع زندگیتان بهتر شده؟ آیا احساس می کنید سرتان کلاه رفته است؟
2- تا آنجا که می توانید به فعالان مدنی فکر کنید. آیا در میانشان آدم خوشحال و راضی یافت می شود؟ چندتایشان برای گذراندن روز محتاج داروهای آرامبخش و ضد افسردگی اند؟ درسی از آنها می توانید بیاموزید؟
کتاب بيشعوري-نويسنده خاوير کرمنت-مترجم محمود فرجامی-انتشارات تيسا-خلاصه شده توسط مريم درياگرد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.