فصل هجدهم: کار کردن با بیشعورها
” اه، باز هم یه بیشعور دیگه”.
جرج، در جلسه معارفه رئیس جدیدش
بسیاری از مردم می خواهند بدانند که آیا میشود با بیشعورها کار کرد و در عین حال حرمت و شخصیت خود را نیز حفظ کرد؟ آسان نیست ولی خوشحالم که بگویم امکان پذیر است.
نقطه آغاز کار روی خودتان است. برای اینکه به خوبی از عهده بیشعورها برآیید باید هدفمند و با انگیزه باشید. باید از خودتان سوال هایی از این دست بپرسید:
– چقدر کارم را دوست دارم؟
– چقدر به حقوقم محتاجم؟
– آیا این کار به عذاب تحمل این بی شعور می ارزد؟
شاید پس از مرور این پرسشها وسوسه شوید که کارتان را رها کنید و دنبال کار دیگری بروید اما هدف از این یادآوری این کار نیست. زیرا اگر کاری به خوبی کار قبلی تان هم بتوانید پیدا کنید احتمالا مجبور خواهید بود باز هم با بیشعورهای دیگری هم کار شوید.هدف از این پرسشها این است که اراده شما را برای سرو کله زدن با بیشعورهای که اطراف تان را گرفتهاند تقویت کنید.
گام بعدی بررسی گزینه های پیش روی شما برای اینکار است. این گزینهها چندتاست:
– میتوانید با همکاری بیشعور تان رقابت کنید. این کار پیشنهاد نمیشود زیرا به این معنی است که شما هم بی شعور شوید.
– می توانید دست به کار اصلاح بیشعورها شوید. عنوان درمانگری که با هزاران بیشعور کارکرده زده است به شما اطمینان می دهنم که اصلاح بیشعوری که از بیشعوری خود پشیمان نشده محال است تازه وقتی یک بیشعور مصمم به درمان بشود باز هم اصلاح کار سختی است.
-می توانید یاد بگیرید که خودتان را از شر بیشعورها حفظ کنید. برای این کار باید تمام زیرکی و مهارت های تان را به کار بگیرید. هنری که اگر موفق به یادگیری و انجامش شوید میتوانید تا مدتها بعد از گم و گورشدن بیشعورها به کار خود ادامه دهید.
نخستین قاعده کار با بیشعورها به یاد داشتن این نکته است است که ظواهر برای آنها در حکم همه چیز است. تظاهر به علاقه، همکاری، مهربانی، احترام و حتی ترس از آنها. اما این تظاهرها باید با نهایت مهارت اعمال شود، زیرا بیشعورها خودشان در تمام عمر تمرین تظاهر کرده اند.
دومین قاعده، کوشش برای ارتباط مناسب است. ارتباط مناسب از نظر آدم بیشعور یعنی این که باید مورد توجه قرار گیرد، مهم باشد، به حرفش گوش کنند، با نظر موافق باشند، ستایش کنند، به او قوت قلب بدهند و تبریک بگویند.
گام سوم در تعیین سیاست مناسب برای ارتباط کاری با آدم بیشعور این است که مشخص کنید نوع ارتباطش با شما دقیقا چگونه است. رئیس تان است یا مرئوس یا همکارتان؟ با هر کدام باید طوری رفتار کرد.
راضی نگه داشتن رئیس بیشعور: بیشعورها به شدت نگران قدرت شاندند و نسبت به تهدیدهای واقعی و غیر واقعی علیه قدرتشان بسیار حساسند. هرگز کاری نکنید که قدرت رئیس به خطر بیفتد. در عوض یاد بگیرید که با او مثل یکی از خدایان یا عضوی از خانواده سلطنتی رفتار کنید.
کارکردن با زیردستان بیشعور: باید با آنها مثل بچه های کوچک، حساس، زودرنج و ترسو با قد و هیکل آدم بزرگ ها رفتار کرد. تا آنجا که میتوانید از داد زدن بر سر آنها و یا گیج کردنشان بپرهیزید. این کار فقط آنها را خواهد ترساند و کارها را مختل خواهد کرد.
کار با همکاران بیشعور: این قسمت از همه سخت تر است. با آنها میشود مثل رئیس بیشعور رفتار کرد و نه مثل مرئوس بیشعور. با آنها طوری رفتار کنید که انگار با یک میهمان ناخوانده طرفید.باید با آنها با سیاست و در عین حال بسیار جدی برخورد کرد.
تمرین ها
1- بیشعور هایی که با آنها کار می کنید از چه نوع عند؟ چور با آنها کنار آمده و تحملشان میکنید؟
2-تمرین کنید که وقتی وقیح و نفرت انگیز میشوند به رویشان لبخند بزنید. اگر این کار خیلی مشکل است، سعی کنید ابتدا با عکسشان اینکار را تمرین کنید. در مقابل این وسوسه که به سمت عکسشان دارت پرتاب کنید مقاومت کنید.
3- مرتب در ذهنتان تمرین کنید که از مقابل تحقیر و توهین های آنها با وقار و ادب بگذرید. مثلاً اگر دوست دارند که طرز لباس پوشیدن تان را مسخره کنند، هر دفعه زیرلب بگویید” خوب شد که این مسئله را به من تذکر دادی، چون باعث خواهد شد بیشتر به خودم برسم تا حرصت بیشتر در بیاید”.
کتاب بيشعوري-نويسنده خاوير کرمنت-مترجم محمود فرجامي-انتشارات تيسا-خلاصه شده توسط مريم درياگرد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.