روی مسئله ای گیر کرده اید؟ چرا باید کمی استراحت کنید.
بیش از یک قرن پیش، هنری پوانکره، ریاضیدان مشهور فرانسوی، نظریه نسبیت را شکل داد که بعداً توسط آلبرت انیشتین تکمیل شد.
در سال 1908 ، پس از مطالعه بدون موفقیت سوالات حسابى بیشمار، پوانكاره نوشت: «با ناراحتی از شکست خود، چند روز را در ساحل گذراندم و به چیز دیگری فکر کردم. یک روز صبح، با قدم زدن روی ساحل، این ایده به ذهن من رسید، دقیقاً با همان ویژگی های اختصار، ناگهانی و اطمینان فوری. “
این ریاضیدان در مورد چندین مورد دیگر نوشت که در آن او کاملاً تصادفی با راه حل های درخشان روبرو شد. در هر یک از این لحظات ، او در حالی که به مشکلات فکر نمی کرد، به نتیجه رسید. در واقع ، بگذارید این صلاحیت را داشته باشم: او خیلی به این مشکلات فکر می کرد، فقط از مغز آگاه خود برای کمک استفاده نمی کرد.
انیشتین همان پدیده ای را مانند پوانكاره گزارش كرد. به عبارت دیگر ، دو تن از بزرگترین فیزیکدانان مدرن ، هنگامی که از فکر فرو رفتند و اجازه دادند مغز ناخودآگاه آنها را تسخیر کند، اساسی ترین کشف خود را انجام دادند.
به گفته یک دانشمند درخشان دیگر، روانشناس ییل، اسکات باری کافمن، قسمت ناخودآگاه مغز شما با استفاده از فرایندهای متفاوت از مغز آگاه، روی مشکلات کار می کند.
باز کردن قفل این فرایندهای ناخودآگاه به زمان احتیاج دارد تا به چالش یا مشکل خود فکر نکنید. به عبارت دیگر ، برای درگیر کردن مغز خود و رسیدن به آن لحظات “آه”، گاهی اوقات باید بخشی از مغز خود را خاموش کنید. بزرگترین لحظات “آه” در زندگی ما نه زمانی اتفاق می افتد که بدون وقفه کار می کنیم، بلکه وقتی کار را متوقف می کنیم.
به بزرگترین چالشی که در حال حاضر با آن روبرو هستید فکر کنید. چگونه می توانید در صنعت خود به شغل دیگری بپردازید؟ چگونه می توانید راهی پیدا کنید که تیم دور از دسترس خود را مدیریت کنید در حالی که در همان مکان نیستید؟ چگونه می توانید فرزند یا همسر دلبندتان را از افسردگی باز دارد؟ به جای اینکه سر خود را به دیوار بکوبید، 80 ساعت در هفته را برای حل این مشکل صرف کنید، فقط متوقف شوید. چند لحظه از جریان روزمره زندگی خود فاصله بگیرید و اجازه دهید ذهن ناخودآگاه شما را تسخیر کند.
هرچه مشکل شما پیچیده تر باشد – و من فکر می کنم همه ما می توانیم قبول کنیم که انیشتین و پوانکره در تلاش بودند مشکلات بسیار بزرگتری از آنچه در زندگی روزمره با آنها روبرو هستیم را حل کنند – نیاز به یک واقعیت مثبت فراتر از آگاهی بیشتر می شود. به عبارت دیگر، موفقیت در مقیاس عظیم به واقعیتی نیاز دارد که ذهن ناخودآگاه ما می داند که یک راه حل ممکن است داشته باشد حتی اگر ذهن آگاه ما نتواند آن را ببیند.
دفعه بعدی که احساس کردید چرخ هایتان چرخیده اند، کمی استراحت کنید. در امتداد ساحل قدم بزنید. در طبیعت دوچرخه سواری کنید. کنار حوض بنشینید و تأمل کنید. احتمالاً راه حل یا الهام بخشی که به دنبال آن هستید به طور طبیعی حاصل می شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.