وقتی شکست خوردید چه کاری باید انجام دهید
“موفقیت رفتن از یک شکست به شکست بدون از دست دادن اشتیاق است.” وینستون چرچیل
متأسفانه، برای اکثر افرادی که چیزی را امتحان می کنند و شکست می خورند، این شکست در واقع احساس پشیمانی آنها را تقویت می کند. آنها فکر می کنند، من هرگز نباید این کار را می کردم. چرا من حتی این را امتحان کردم؟ چقدر می توانم احمق باشم؟ باعث ناامنی و ترس آنها می شود. آنها به یک غار برمی گردند. منفی می شوند. آنها ممکن است هرگز دوباره چیزی را امتحان نکنند.
من فکر می کنم بزرگترین مانع موفقیت برای اکثر مردم این است که آنها هرگز کاری نمی کنند. آنها فقط وجود دارند و زندگی را پشت سر می گذارند و هرگز فرصتی پیدا نمی کنند و کار دیگری انجام نمی دهند. آنها از روزی به روز دیگر می روند و فقط در زندگی وجود دارند زیرا در گذشته شکست خورده اند و می ترسند دوباره امتحان کنند، یا اینکه در وهله اول خیلی ترسیده اند.
موفق ترین افراد جهان تنها پس از این همه شکست موفق هستند. شما تعجب می کنید که چگونه آنها همیشه ادامه دادند اگر شما واقعاً شکست های آنها را مطالعه کنید، فکر می کنید، چگونه آنها می توانند بعد آن اتفاقات زنده بمانند؟
هنگامی که به زندگی آبراهام لینکلن نگاه می کنید تا زمانی که رئیس جمهور ایالات متحده شد، یک لیست طولانی از شکست ها وجود دارد. در این لیست نیز موفقیت هایی وجود دارد، اما شکست ها قسمت عمده ای از داستان او هستند. آنها در ایجاد مردی که رهبر بود، سهم عمده ای داشتند.
اولیس اس. گرانت، که در جنگ داخلی پیروز شد، در بیشتر زندگی خود ناکام ماند تا اینکه به ژنرالی که در جنگ پیروز شد. او یک مشاور املاک و مستغلات، کشاورز و سرباز بود. او در مغازه دباغی چرم پدرش کار سختی انجام می داد. این عکس یک قهرمان ملی نبود، خوب؟ اما وقتی او در جنگ پیروز شد، همه فکر کردند که او یک موفقیت است. اگر او در آن مغازه چرم فروشی منصرف شده باشد چه؟ چه می شد اگر او به گفته همه همسایه ها در مورد او ایمان می آورد – كه او یك ناامید كننده است و باید فقط به آن شغل كه برای پدرش كار می كرد بسنده كند؟ حالا کجا بودیم؟
قهرمانان بی شماری وجود دارند، مردان و زنان بزرگی که زندگی آنها در واقع یک شکست طولانی است تا اینکه به یک موفقیت دست یافتند که باعث شهرت آنها شد. این کتاب ها در مورد موفقیت های آنها نوشته شده است، اما اگر آنها را مطالعه کنید، زندگی آنها پر از شکست است.
سخت ترین قسمت در مورد شکست، حرکت پس از آن است. اما توانایی شما در حرکت از شکست است که شما را قادر می سازد تا به موفقیت برسید.
بهترین راه برای مقابله با شکست این است که به سراغ موارد بعدی بروید. یکی از بهترین ابزارهایی که در زندگی به آن نیاز دارید نگرش بعدی است.
ماجراجویی بعدی چیست؟
کار بعدی که می خواهیم انجام دهیم چیست؟
سفر بعدی که قصد دارم انجام دهم چیست؟
کسب و کار بعدی چیست؟
پروژه بعدی که می خواهم ایجاد کنم چیست؟
افرادی که یا به موفقیت های گذشته خود می پردازند و یا به شکست های گذشته خود می پردازند یک نکته مشترک دارند: هر دو در گذشته زندگی می کنند. شما باید آینده نگر باشید. شما باید آینده نگر باشید. شما باید فکر کنید، این یک روز دیگر است و من بلند می شوم و دنبال آن می روم.
بهترین راه برای مقابله با شکست، تمرکز بر روی موارد بعدی است. به جلو بروید، یک مسیر جدید ترسیم کنید و از آنچه در مرحله بعدی است هیجان زده شوید.
دو احساس مهم در زندگی هیجان و اشتیاق است. پایین افتادن آسان است، هنگامی که نگرش شما این است که هیچ چیزی کار نمی کند و زندگی وحشتناک است. هیجان و اشتیاق خود را درباره آینده و مکانی که می خواهید حفظ کنید.
چطوری این کار را انجام میدهی؟ درباره مورد بعدی صحبت کنید. آن را بنویسید آن را با افرادی به اشتراک بگذارید که می توانند به شما کمک کنند تا هیجان زده شوید. اگر این مورد شماست، هر روز آن را بر روی آینه خود قرار دهید. اما اطمینان حاصل کنید که افکار خود را در مورد هدف بعدی، سفر بعدی قرار داده اید و از انجام آخرین شکست در ذهن خود جلوگیری کنید.
شما کنترل افکار خود را دارید. خواه یک موفقیت بزرگ داشته باشید و یا یک شکست بزرگ، باید این افکار را به آنچه در آینده است، و آینده ای که شما در نظر دارید متمرکز کنید. و به جای اینکه به آنچه که اتفاق افتاده متمرکز شوید، به سمت آینده حرکت کنید.
همانطور که روی آن مورد بعدی تمرکز می کنید، اقدامات شما در راستای هدف جدید شما تنظیم می شوند. مورد بعدی که می دانید، این شکست بسیار عقب خواهد بود و به سمت موفقیت خود پیش خواهید رفت.
منبع: Success.com
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.