اعتیاد به حقوق ماهیانه مرگ آور است
کافی است کمی دربارهی هروئین تحقیق کنید تا از اثرات خطرناک، و تقریبا کشندهی آن آگاه شوید. در مورد کربوهیدراتها ـ میدانید کسی که میخواهد رژیم بگیرد، و سعی دارد به آرامی مصرف آنها را کاهش دهد، یا کاملا حذف کند، چه کار دلهرهاوری میتواند باشد…
’ دائما به دنبال جایگزینهایی هستید، اما به نظر می رسد فایدهای ندارند …
تا این که یک روز خوب، دست به ’ خودکشی کربوهیدراتی‘ میزنید و تا خرخره خودتان را با کربوهیدراتهایی که دم دستتان است پر میکنید. ‘
و بالاخره میرسیم به حقوق ماهیانه ـ میتواند ذهن، خلاقیت، و دیگر جوانب زندگیتان را یکباره بیحس کند. معتاد شدن به این یکی آسانتر است، و بیرون آمدن از آن سالها … و گاهی یک عمر طول میکشد … و در آخر میفهمید که تمام عمرتان را پشت یک میز و با کار کردن برای کسی دیگر سپری کردید، و در واقع آن وقت چیز زیادی تغییر نخواهد نکرد.
من چند ماه پیش، و در دسامبر ۲۰۱۶ از شغلم استعفا دادم … تقریبا یک سال فکر کردم تا این گام جسورانه را بردارم. شاید طولانیترین زمانی بود که برای گرفتن یک تصمیم سپری کردم … اما حالا میدانم چرا …
’ بله، حقوق ماهیانه یک اعتیاد است … روحهایی که بیش از بقیه از ذن دورافتادهاند، فکر میکنند قادر به تسلیم در برابر آن نیستند، اما تسلیم میشوند. هر ماه فقط با دیدن واریز آن مبلغ به حساب بانکیتان به هیجان میآیید، و وقتی بدانید با کار بیشتر یا کمتر میتوانید باز هم این مقدار را کسب کنید، بیشتر هیجان زده میشوید.‘
نمیخواهم دنیای کار را به سخره بگیرم … این دنیا فواید و امنیتهای فراوان خود را دارد … ساختار آن برای بسیاری مناسب است و در گذشته برای من هم مفید بود. اما چالش در یک شغل تنها زمانی اتفاق میافتد که در آن کمی سهام داشته باشید، که باز هم مفهوم حقوق ماهیانه را از بین میبرد. میتواند از آغاز و هدایت یک پروژهی جدید، آزادی در انجام آن به شیوهی دلخواه، و داشتن سهام پولی در آن، به صورت سهمی از درآمد یا سود شروع شود.
هم چنین برخی تحقیقات نشان میدهد در فهرست دلایل رضایت شغلی، پول در در ردهی پنجم قرار دارد … تحسین شدن به خاطر کاری که خوب انجام شده است اهمیت بیشتری داشت. همچنین نشان میدهد حقوق ماهیانه ربطی به احساس’واقعی‘ رشد حرفهای ندارد.
بدی دیگر یک حقوق ماهیانه آن است که باور دارید میتواند یک سبک زندگی خاص را برایتان تامین کند، و وقتی آن را نداشته باشید دیگر آن سبک زندگی را ندارید. این نظریه بزرگترین باور غلط تا به حال است. در واقع بدون آن زندگی بهتری دارید…
در وهلهی اول آرامتر هستید، میفهمید چندان به آن نیاز نداشتید، میآموزید چطور با کمتر بسازید، و مهمتر از همه در کار و منابع مالیتان خلاقیت و نوآوری بیشتری به خرج میدهید.
بنابراین، میتوان گفت حقوق ماهیانه به شما میآموزد که چطور بیش از آنچه به دست میآورید مصرف کنید. و مصرف بیش از حد یک اعتیاد یا الگوی منفی است، که در نهایت خودش را نشان داده و شما را از نظر حرفهای و شخصی به نابودی میکشاند.
همچنین، برای کسانی که خلاق هستند و کارآفرینانی که دوست ندارند نقش کوچکی داشته باشند، یا هر روز یک بازی را انجام دهند، یک چیز ثابت به هر نوعی محدودکننده است … برای ذهن، جسم، و بخصوص برای خلاقیت.
زیرا کارآفرینان و افراد خلاق اساسا رویاپرداز هستند … آنها رویای تبدیل دنیا به یک مکان بهتر را دارند، رویای راه جدیدی برای انجام کارها، رویای چیزی که میتوانند بسازند، رویای کسانی که ميتوانند در ساخت آن همکاری کنند و رویای چگونگی ساخت آن … و بعد بازهم بیشتر رویاپردازی میکنند …
اما رویاهای کارآفرینان و افراد خلاق با یک حقوق ماهیانه به دست نمیآیند که اجازه میدهد مبالغ ثابتی را کسب، خرج و پسانداز کنید … به این حقیقت اعتماد کنید که از آیندهتان مراقبت میشود.
رویاها وقتی ظاهر میشوند که دربارهی آینده نامطمئن هستید، وقتی آینده چیزی است که میخواهید با دستهای خود بسازید …
این رویای یک نفر دیگر نیست، رویای شما است … که به تنهایی میسازید و خلق میکنید. گاهی منابع محدودی خواهید داشت، گاهی زیاد … اما هر ماه، ایدههای جدیدی به ذهنتان میرسد، دنبال آدمهای جدیدی میگردید، و پروژههای متفاوتی را اجرا میکنید. در نهایت میآموزید که با آنچه میدانید و دارید بسازید، رشد کنید، و نوآوری انجام دهید … و با این توانایی خلق کردن است که بالاخره زنده میشوید.
منبع: وب تیتر
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.