خودفریبی فصل یازدهم
به حس خود پشت کردن
کیت گفت: تام به حس خود پشت کردن یکی از رایج ترین رفتارهای مردم دنیاست.
دیروز من در مرکز راکفلر در نیویورک بودم.در ساختمانی وارد آسانسور شدم.هنگام بسته شدن در ، فردی را دیدم که بطرف آسانسور می دوید به نظر می رسید که خیلی عجله دارد ، ذر یک لحظه از ذهنم گذشت که من باید فقط با فشار یک تکمه آسانسور را برای او نگه دارم ولی این کار را نکردم و اجازه دادم تا در بسته شود.من با یک حرکت ساده می توانستم با آن فرد کمک کنم ولی چنین نکردم.آیا تو هم چنین تجربه ای داشته ای؟
گفتم: بله برای هرکسی پیش می آید. کیت ادامه داد: یا مثلا در محل کار اطلاعاتی در اختیار داشته ای که میتوانسته به همکارت خیلی بیشتر از خودت کمک کند اما سکوت کرده ای.
کیت جدی تر ادامه داد: تمامی این رفتارها نمونه هایی از به حس خودپشت کردن است.لحظه و زمان هایی که حس می کردیم باید کاری را برای دیگری انجام بدهیم اما امتناع کرده ایم…حالا به هر دلیلی.
باد گفت: به حس خود پشت کردن:
1- کاری بر خلاف آنچه حسم به من می گوید که باید برای دیگران انجام دهم را “حس خود پشت کردن” می گوئیم.
2- وقتی به حس خود پشت می کنم شروع می کنم به دیدن دنیا به گونه ای که به حس خود پشت کردن را موجه جلوه دهد.
اگر به حس خود پشت کنم افکار و احساساتم به کمک من می آیند ، تا به من بگویند که در انجام دادن و یا ندادن کاری کاملا موجه هستم.
پایان فصل یازدهم
منبع:کتاب خودفريبي-ترجمه: زاهد شيخ الاسلامي-پياده سازي و ويرايش: رامبد لطفي-خلاصه توسط مريم درياگرد-تيم ترجمه مدرسه موفقيت
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.