جستجو برای:
  • خانه
  • دوره ها
    • دوره مهندسی ذهن و نبوغ مالی
    • عرصه های تولید ثروت و تحلیل تکنیکال
    • تحلیل بنیادی و مدیریت سرمایه
    • معامله گری به سبک دکتر ماجد
    • ثروت سازی در بیت کوین، بلاکچین و ارزهای دیجیتال
    • دوره کارآفرینی مقدماتی
    • دوره کارآفرینی موفق 2
    • دوره تکنسین ان ال پی
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام پایه
    • دوره اناگرام پیشرفته
  • محصولات
  • مقاله ها
    • رهبری و مدیریت
    • کسب و کار
    • سرمایه گذاری
    • سلامت
    • بازارهای مالی
    • زندگی نامه
  • رسانه موفقیت
    • پادکست
    • آموزش ویدیویی
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
مدرسه موفقیت
ورود
[suncode_otp_login_form]
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
مدرسه موفقیت
  • خانه
  • دوره ها
    • دوره مهندسی ذهن و نبوغ مالی
    • عرصه های تولید ثروت و تحلیل تکنیکال
    • تحلیل بنیادی و مدیریت سرمایه
    • معامله گری به سبک دکتر ماجد
    • ثروت سازی در بیت کوین، بلاکچین و ارزهای دیجیتال
    • دوره کارآفرینی مقدماتی
    • دوره کارآفرینی موفق 2
    • دوره تکنسین ان ال پی
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام پایه
    • دوره اناگرام پیشرفته
  • محصولات
  • مقاله ها
    • رهبری و مدیریت
    • کسب و کار
    • سرمایه گذاری
    • سلامت
    • بازارهای مالی
    • زندگی نامه
  • رسانه موفقیت
    • پادکست
    • آموزش ویدیویی
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
ورود/ثبت نام
0

وبلاگ

مدرسه موفقیت > مقاله > زندگی با بهترین عشق در دنیا

زندگی با بهترین عشق در دنیا

28 آبان 1395
ارسال شده توسط مریم دریاگرد
مقاله

 

یکی از دوستان صمیمی ام در تعطیلات پیش من آمده و چند روزی را در خانه ام مهمان بود. همزمان شوهرم به ماموریت رفت و متاسفانه پسر پنج ساله ام هم به شدت سرما خورده بود. این روزها، از صبح تا شب مشغول کار و مواظب بچه ام بودم و فوق العاده گرفتار شدم. دوستم با دیدن چهره استخوانی من، شوخی کرد و گفت: «عزیزم، زندگی تو رو که می بینم دیگه جرئت نمی کنم بچه دار بشم.» از حرف های دوستم بسیار تعجب کردم و پرسیدم: «عزیزم، چرا چنین احساسی داری؟» دوستم با همدردی به من گفت: «چون این روزها دیدم که هر روز از صبح تا شب مثل یه روبات کار می کنی. غذا می پزی، لباس می شوری، بچه را به مدرسه و بیمارستان می بری، چه روز بارونی چه برفی کار یه مادر هیچ وقت تعطیل نمی شه. تو هم که شاغل هستی. دیدم که تا دل شب مشغول کارهای شرکت بودی. از قبل خیلی لاغرتر شدی و توی صورتت چین وچروک پیدا شده.» دوستم آهی کشید و باز گفت: «بهترین روزها برای یک زن در همین روزمرگی ها و کارهای فرعی به هدر میره. عزیزم، منو نگاه کن. چه برای کار چه برای مسافرت هیچ بار خاطری ندارم و زندگی آسانی دارم.» از حرف های دوستم بسیار خندیدم و گفتم: «درسته عزیزم اما همه چیز رو دیدی به جز خوشحالی من.» دوستم خندید و گفت: «خوشحالی؟ داری خود تو فریب می دهی؟» جواب دادم: نه و چند خاطره کوچک درباره پسرم براش تعریف کردم. گفتم: چند سال پیش که پسرم تازه وارد کودکستان شد، در ناهارخوری برای اولین بار بال مرغ سرخ کرده می خورد. خیلی خوشمزه بود و پسرم ازش خیلی خوشش اومد. اما فقط نصفش رو خورد و نصف دیگه رو در آستینش پنهان کرد. چون می خواست اونو به خونه بیاره تا منم مزه اش رو امتحان کنم. هنوز صحنه ای که او نصف بال مرغ رو از آستینش درآورد و با هیجان منو صدا کرد، تو ذهنم باقی مانده و هر بار با دیدن لکه زرد روغن روی آستینش دلم گرم می شه.» دوستم از حرف های من کمی سکوت کرد و انگار به خاطراتی دور فرو رفت. من ادامه دادم: پریروز، برای معالجه پسرم را به بیمارستان بردم. دکتر بهش گفت: پسرم گروه خونی تو با مادرت یکیه. پسرم پرسید: دکتر، پس اگر مادرم مریض بشه می تونه از خون من استفاده کنه، درسته؟ دکتر جواب داد: آره پسر باهوش. پسرم بی درنگ به من گفت: مامان خیالت راحت باشه اگه مریض بشی از خون من استفاده می کنی و زود خوب می شی. با شنیدن حرف های پسرم، آدم های اطرافم با غبطه به من نگاه کردند و گفتند: با همین بچه دوست داشتنی چه زندگی خوبی دارید. حرف هایم که تمام شد، دیدم صورت دوستم از اشک خیس شده است. به او گفتم: «دیدی که در خستگی هم از سعادت و خوشحالی زندگی لذت می برم. تو نمی توانی عمیق ترین دلگرمی منو در روزهای عادی درک کنی. اما عزیزم باور کن که زندگی با بچه ها زندگی با بهترین عشق در دنیاست.»

 

منبع : روزنامه ابتکار
برچسب ها: داستان آموزندهداستان کوتاهداستان های آموزندهمادر
قبلی باید بکاریم، حتی اگر...
بعدی بــاران بـاشـیـم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

نوشته‌های تازه
  • قوانین ساخت انضباط، 5 مهارت ضروری
  • 9 عادت ساده که وجه تمایز فقیر و ثروتمند هستند
  • 3 رکن کاهش استرس
  • اگر واقعاً می خواهید بهترین نسخه از خود شوید، این 10 عادت را کنار بگذارید
  • 4 نکته برای رفع اختلاف
درباره ما
به پرتال تخصصی  کار برای زندگی موفق، خوش آمدید. هدف ما در این سایت فراهم آوری همه آن چیزی است که شما احتیاج دارید تا شاهد موفقیت همه جانبه در زندگی، امور مالی و کسب و کار خود باشید. باور کنید برای ما ساده نبود، دم از چنین ادعایی بزنیم. اما وقتی لطف خداوند را در دگرگون شدن اوضاع زندگی خود پس از آشنائی و بکار گیری این روشها از 20 سال پیش دیدیم، سکوت را جایز ندیدیم و رفته رفته سعی در بازگوئی و آموزش این روشها نمودیم در یک کلام هر انسان تصوری از خودش و دنیای اطراف خودش دارد که تعیین کننده آن چیزی است که خواهد شد. و با تغییر این تصویر ذهنی دنیای فرد نیز تغییر می کند. شما چه باوری از خود، از خدای خود و از اطرافیان خود دارید؟
تماس با ما
تلفن:
+98 21 8821 0538
فکس:
+98 21 8806 3197
موبایل:
+98 902 24 24 911
ایمیل:
info@wfl.ir
آدرس
تهران، ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیراز شمالی، جنب بانک ملی، کوچه نرگس، برج پاپلی، طبقه ۶، واحد ۶۰۴
©1376-1402 مدرسه موفقیت